Ahmadinejad is not Iran's President - احمدی نژاد رئیس جمهور ایران نیست - Ahmadinejad n'est pas le Président de l'Iran - Ahmadinejad is niet de president van Iran - Ahmadinedschad ist nicht der iranische Präsident - Ahmadinejad non è il Presidente dell'Iran - Ахмадинежад не президент Ирана - وأحمدي نجاد ليس الرئيس الايراني - 内贾德不是伊朗总统 - अहमदीनेजाद ने ईरान के राष्ट्रपति नहीं है - אחמדינג 'אד הוא לא נשיא איראן - Ahmadinejad bukan Presiden Iran - アハマディネジャドイラン大統領されていません - Ahmadinejad ไม่อิหร่านของประธานาธิบดี - Ахмадінежад не президент Ірану - 아마 디 네 자드이란 대통령이되지 않습니다 - Ahmedinejad İran Cumhurbaşkanı değildir - Ahmadinejad is nie Iran se president - Ахмадинеджад не е Иранският президент - Ahmadinejad ay hindi Iran's Pangulo - Ahmedinedžad nije Iran's President - Ahmadinejad ei ole Iranin presidentin - Ahmadineyad non é o presidente do Irán
۱۳۸۸ شهریور ۸, یکشنبه

اين هم نامه « بلر » است؟! / آفتاب یزد

رئيس دفتر احمدي نژاد پس از دستور رهبري براي لغو حكم قبلي او - انتصاب به معاونت اولي رئيس جمهور - ترجيح داده بود سكوت پيشه سازد. زيرا مقاومت احمدي نژاد در برابر همه مخالفان اعم از مراجع تقليد، نمايندگان مجلس و گروه هاي ديگري از اصولگرايان را كافي مي دانست. مشايي در آن ايام به خوبي آگاه بود كه بدون دفاع او از خود نيز، حتي دستور رهبري براي لغو حكم او بلافاصله اجرا نخواهد شد. اما اكنون به نظر مي رسد با گذشت حدود يك ماه، نوبت به مشايي رسيده تا ابراز لطف رئيس خويش را پاس بدارد و بخشي از مخالفت ها با خويش را نيز به نحوي پاسخ بگويد. البته او توان حمله مستقيم به مخالفان اصلي و با نفوذ خود را ندارد، حمله به نمايندگان مجلس هم در شرايط فعلي به مصلحت نيست زيرا مي تواند شرايط نه چندان مساعد نسبت به وزراي پيشنهادي را نامساعدتر كند. پس ظاهراً راهي وجود ندارد جز آنكه بار ديگر پرونده اي كه با بسياري از جعليات براي اصلاح طلبان درست شده، بازگشايي شود تا در مقابل تحقيرهاي يكي دو ماه گذشته، نوعي قدرت نمايي صورت گيرد. اظهارات اخير مشايي را مي توان از اين زاويه مورد ارزيابي قرار داد. به هر حال در شرايط فعلي، تنها صحبت عليه رفسنجاني، خاتمي، كروبي و ميرحسين امكان انتشار در برخي رسانه ها را مي يابد و اگر كسي مي خواهد سخن او، پاس داشته شود حتما بايستي به »انقلاب مخملي « هم گريزي بزند. بر همين اساس، نيازي نيست كه كسي در مقام پاسخگويي برآيد چون مجموعه اين سخنان نيز بيش از سخن ساير »صاحب تريبون ها« عليه دولت هاي گذشته مقبوليتي نخواهد يافت. در خصوص انقلاب مخملي هم وضعيت به گونه اي است كه روزنامه اصلي مدعي دست داشتن اصلاح طلبان در اين انقلاب نوظهور- و فاقد زمينه در ايران- آنقدر در گسترش حوزه انقلابيون مخملي اصرار داشته كه حتي يك بار مشايي را نيز در زمره اين انقلابيون قرار داده است. پس همان بهتر كه از كنار بخش هاي عمده سخنان اين دوست، همكار و منسوب احمدي نژاد عبور شود. اما در ميان سخنان او نكته اي وجود دارد كه نمي توان آن را ناديده گرفت. مشايي گفته است: »در مورد مراسم تنفيذ، همه كشورهاي اروپايي به وزارت خارجه پيام فرستادند كه در مراسم شركت مي كنيم فقط خواهش مي كنيم آقاي رئيس جمهور كه صحبت مي كنند ملاحظه ما را نيز بكنند.« البته اين سخن قدري عجيب به نظر مي رسد. زيرا اگر آنچه كه مشايي اعلام كرده، موضع متحد كشورهاي اروپايي بود آنها مي توانستند توسط سفير كشور سوئد به عنوان رئيس دوره اي اتحاديه اروپا، پيام خود را برسانند؛ همان طور كه در ماه هاي اخير، مواضع متحد و ادعاهاي هماهنگ آنها عليه روند انتخابات، به همين نحو ابلاغ گرديده است. اما به فرض كه سخن مشايي، ناشي از يك اطلاع دقيق باشد بهتر است دولت مقتدر احمدي نژاد، يقه اروپايي ها را بگيرد و از آنها توضيح بخواهد كه »چرا پيام هاي غيردوستانه و بعضاً تهديدآميز خود را به صورت علني مي فرستيد اما براي ابراز دوستي، پيام محرمانه مخابره مي كنيد؟« مشايي لابد به ياد مي آورد كه روز پانزدهم فروردين ماه 86، روزنامه كيهان اظهارات تهديد آميز و ضرب الاجل 48 ساعته توني بلر براي آزادي 15 ملوان متجاوز انگليسي را منعكس نمود و چند ساعت بعد از آن، احمدي نژاد در گفتگويي كه مستقيماً توسط شبكه هاي مختلف راديو تلويزيوني مخابره مي شد حكم آزادي ملوانان را صادر كرد. اين روند تحقيرآميز، دوسال موجب آزار ذهني بسياري از غيرتمندان ايراني بود تا آنكه در خرداد 88، احمدي نژاد در يك گفتگوي تلويزيوني، اعلام كرد: »بلر كتباً نامه نوشت، عذرخواهي كرد و تعهد داد كه اين حوادث تكرار نشود. پس از آن، ايران حكم آزادي ملوانان را صادر كرد.« البته از 15 فروردين 86 كه تهديدهاي بلر در روزنامه حامي احمدي نژاد منعكس شد تا نيمه خرداد 88 كه خبر عذرخواهي كتبي بلر توسط احمدي نژاد مطرح گرديد، هيچ كس نامه را نديده بود و پس از آن هم تنها نامه اي از سفارت انگليس در تهران منعكس شد كه حتي اطلاق نام عذرخواهي بر آن توسط سفارت انگليس - چه رسد به توني بلر -چندان آسان نبود. اكنون در حالي كه هر روز تهديدهاي علني مقامات اروپايي و ادعاهاي واضح آنها عليه انتخابات 22 خرداد و منتخب آن در رسانه هاي عموميمنعكس مي شود، رئيس دفتر احمدي نژاد از پيام همراه با التماس اروپايي ها براي شركت در جلسه تنفيذ خبر مي دهد كه البته ظاهرا پيامي محرمانه بوده و جز در سخنراني مشايي در جاي ديگري منعكس نشده است. اظهارات اخير مشايي، نكته مهم ديگري را نيز به ذهن مي آورد و هر كس حق دارد از دولت مدعي شفافيت با مردم سوال كند »توقع دولت هاي اروپايي براي رعايت حال آنها توسط رئيس دولت ايران چه بوده و آيا اين تقاضا اجابت شده است يا نه؟« البته اگر استحكام اين سخن نيز به اندازه ادعاي »عذرخواهي كتبي بلر« باشد نيازي به توضيح بيشتر در مورد آن نيست اما اگر واقعا اروپايي ها در تريبون هاي علني، پرمدعايي مي كنند و در خفا پيام هاي التماس آميز ارسال مي كنند دولت حق ندارد بيش از اين اجازه تحقير نام ايران را به آن مدعيان پرسر و صدا اما كم جرئت بدهد. مشايي و مقام مافوق او كه در برابر نيروهاي داخلي با اقتدار فراوان سخن مي گويند موظفند يك بار براي هميشه، پرونده قلدربازي هاي روزانه و التماس هاي شبانه اروپايي ها - اگر واقعا وجود دارد- را ببندند. بهترين راه براي بستن اين پرونده نيز آن است كه ضمن افشاي دقيق »پيام هاي التماس آميز اخير« متن نامه عذرخواهي بلر را نيز براي اطلاع عموم انتشار دهند. تعدادي از خبرگزاري هاي حامي و شيفته دولت كه در روزهاي اخير علاقمندي خود به انتشار اعترافات اصلاح طلبان زنداني را به نمايش گذاشته اند، مي توانند در انتشار عذرخواهي هاي همراه با اعتراف اروپايي ها پيشقدم شوند.

0 نظر ثبت شده:

ارسال یک نظر

ارسال به بالاترین Balatarin ارسال به دنباله Donbaleh ارسال به فیس بوک

سایر اخبار را در اینجا بخوانید