رییس مركز تحقیقات استراتژیك مجمع تشخیص مصلحت در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) 70 درصد فیلم اخیر هستهای سیما را خلاف واقع خواند.
گفتگوی ایسنا با حسن روحانی به این شرح است:
*ایسنا: شما دبیر شورای عالی امنیت ملی و عضو تیم مذاكرهكننده هستهی بودید. نظر شما درباره فیلم هستهیی اخیر كه از صداوسیما پخش شد چیست؟
- روحانی: به نظر من70 درصد این فیلم خلاف واقع بود. این فیلم به جای آن كه به حرفهای مسوولان خودی استناد كند به حرفهای دشمن استناد كرده و نظام را زیرسوال برده بود. مردم كشور ما میدانند برنامه هستهیی زیر نظر مسوولان نظام بوده و استراتژی آن زیر نظر شخص مقام معظم رهبری بوده است و هیچ كاری در این زمینه بدون اجازه ایشان صورت نگرفته است. ایشان بارها تصریح كردهاند من در این زمینه نظارت دارم و اگر جایی انحرافی مشاهده كنم جلوی آن را میگیرم. در آخرین روزهای مسوولیتم در شورای عالی امنیت ملی كه نزد رهبری رفته بودیم. ایشان تیم هستهیی را سربازان خط مقدم كشور لقب دادند. زیر سوال بردن این موضوع، زیر سوال بردن كشور و رهبری بود. به اعتقاد من نادانسته آب در آسیاب دشمن ریختند، ضمن آنكه عمده مطالبی كه در این فیلم نقل شد كاملا غلط و نادرست بود.
*ایسنا: آقای دكتر روحانی، هشت سال دفاع مقدس كه از آن به عنوان هشت سال جنگ تحمیلی نیز یاد میشود، ارزشهایی را متبلور و به نوعی فرهنگسازی كرد، شما چگونه این ارزشها را تبیین میكنید؟
- روحانی: خاطره تجاوز دشمنی كه در همسایگی ما بود بسیار تلخ بود، آن هم در سالهای اولیه انقلاب كه اصلا آمادگی برای جنگ نداشتیم، اما به هر حال دشمن بعثی به مرزهای ما حمله كرد و در 31 شهریور ماه سال 1359، از زمین، هوا و دریا مورد تهاجم واقع شدیم؛ لذا وقتی به جنگ تحمیلی نگاه میكنیم خاطراتش تلخ است، اما وقتی به دفاع مقدس مینگریم با ملتی مواجه میشویم كه احساس میكرد به ناحق به كشورش تجاوز شده و میخواست از شرف و سرزمینش دفاع كند. این احساس شیرینیهای فراوانی را با خود به همراه داشت، ضمن آن كه هیچ كس دوست ندارد در شرایط خاص جنگ باشد، اما در همین دفاع مقدس ارزشهای فراوانی متولد شد كه اولین آن ایستادگی، مقاومت و شهامت ملت بود؛ یعنی وقتی به ایران حمله شد، كسی نگفت سالهای اولیه انقلاب است، امكانات نداریم، برویم كسی را واسطه كنیم كه جلوی دشمن را بگیرد، نه، همهی مردم از تمام شهرهای ایران به پا خاستند، مردم هجوم میآوردند، اسلحه میگرفتند و به سمت جنوب و یا غرب كشور سرازیر میشدند و این چیزی نبود جز شكوه ابتدایی جنگ، در آن زمان سپاه تازه شكل گرفته بود و بیشتر كمیتهها بسیج شده بودند به سمت مرزها، ارتش نیز با همه توان خود دفاع میكرد، سپس سپاه و نیروهای مردمی نیز به جبهه شتافتند؛ لذا نكته دومی كه در دفاع مقدس یك ارزش بود روحیه والای مردم بود. ملت ما هیچ گاه روحیه خود را از دست نداد و تا آخر ایستادگی كرد و همیشه آن روحیه بالا را حفظ كرد؛ البته به نظر من علاوه بر این كه ملت ما ملتی بزرگ بوده و هست، پیروی این ملت از تعالیم اسلام، همچنین توصیف اولیه امام از جنگ و اطاعت مردم از امام نیز بسیار موثر بود. 31 شهریور ماه كه به ما حمله شد، بعدازظهر با امام مصاحبهای صورت گرفت، ایشان با خونسردی و آرامش فرمودند « دشمنی آمده و سنگی را به خانه ما پرتاب كرده، ملت نیز جواب آنها را خواهند داد»؛ یعنی میخواهم بگویم آنقدر آرامش، طمانینه و اظهار قدرت امام برای مردم جالب توجه بود كه از آن روحیه خوبی گرفتند.
*ایسنا: حركتهای مردممحور و نقش آن را در دفاع مقدس چگونه میبینید؟
- روحانی: دقیقا نكته سوم ارزشهای دفاع مقدس، ایثار و فداكاری ملت ما بود، مردم ما حاضر شدند به خاطر كشور، نظام و انقلابشان ایثار كنند. مادر و پدرها، فرزندان خود را بدرقه كردند و همسران، شوهران خود را با افتخار به جنگ فرستادند. حتی با نوجوانان كم سن و سالی مواجه میشدیم كه اصرار داشتند مراكز بسیج، آنها را برای اعزام به جبههها بپذیرند و در نهایت وقتی جمعی از این رزمندگان شهید میشدند، خانوادههای آنان افتخار میكردند و یا اگر نقطهای بمباران میشد و خانوادههایی به شهادت میرسیدند مایه فخر و مباهات نزدیكان خود بودند؛ لذا فداكاری مردم، انواع مختلف داشت. عدهای با جان و عدهای با مال، مثلا در مقطعی وقتی آوارگان جنگ به شهرهای دیگر سرازیر میشدند عدهای اگر خانه یا امكاناتی داشتند آن را در اختیار آنان قرار میدادند. ارزشهای بعدی در سالهای دفاع مقدس كه به نظر من بسیار هم مهم بود، اخلاق، انسانیت و شرف ملت ایران بود. ما میدانستیم وقتی یك ایرانی اسیر میشود، عراقیها چه رفتاری با او دارند؛ اما رزمندگان ما، هیچ گاه با اسرای عراقی بدرفتاری نكردند، حتی اگر در میدان جنگ یك عراقی اسیر میشد رزمنده ما با آنكه خود تشنه بود، قمقمه آب خود را در اختیار او قرار میداد و وقتی اسرا را به اردوگاهها میبردند، با آنها رفتارهای بسیار انسانی داشتند. من در آن ایام بارها از اردوگاهها بازدید كردم و حتی گاهی برای آنها سخنرانی داشتم، با اسرا صحبت میكردم و میدیدم با چه عطوفت و مهربانی با آنها رفتار میشود، این اخلاق و انسانیت تا حدی بود كه یكی از خلبانان ما در عملیاتی با یك فروند هواپیمای فانتوم برای تخریب پلی كه محل عبور تجهیزات عراقی بود، میرود، اما وقتی به نقطه مورد نظر میرسد میبیند از روی این پل ماشین سواری شخصی عبور میكند، لذا از بمباران آن منصرف میشود، دور میزند و پس از چند دقیقه كه آن خودرو عبور میكند آنجا را بمباران میكند؛ در حالی كه این كار بسیار برای او خطرناك بود و باید خاك دشمن را فوری ترك میكرد و در چنین لحظههایی، ثانیهها نقش عمدهای ایفا میكنند؛ بنابراین ارزش چهارم، معنویت خاصی بود كه در آن فضا حاكم بود؛ در واقع جبههها شكل دانشگاه را داشتند؛ به نوعی مراكز تربیتی و پرورشی و آموزشی محسوب میشدند. در شبهای حمله، دعاهای كمیل و توسل و خداحافظیهای بچههای رزمنده فضای معنوی جالب توجهی را ایجاد میكرد. در پشت جبهه نیز همین طور این معنویت، خلوص، اعتقاد به حق، اتكاء به خداوند و «یاحسین» گفتنها و توسل به امام حسین(ع) در سراسر این سرزمین مشاهده میشد.
یكی دیگر از ارزشهای دفاع مقدس حالت تعاون و همكاری و برادری بود، هم نیروها در جبههها با هم همكاری داشتند و هم مردم در پشت جبههها، اگر رزمندهای شهید میشد همه اهل محل احساس میكردند فرزند خودشان بوده و یا در كمك به جبهه نیز هر كس در حد توان كاری میكرد؛ مثلا در نمازهای جمعه، صندوقهایی بود كه مردم كمكهای خود را در آنها میریختند، همچنین مراكزی وجود داشت كه كمكهای مردمی را جمع میكرد و به جبههها میفرستاد، خانمها پشت جبهه، لوازم مورد نیاز رزمندگان را تهیه میكردند و میفرستادند و یا به عنوان پرستار در جبههها و بیمارستانها حضور جدی و فعال داشتند و در واقع هماهنگی عجیبی در كشور وجود داشت كه بسیار ارزشمند بود و در كنار همه اینها، یكی دیگر از ارزشهای آن دوران، وحدت و یكپارچگی بود. همه جناحها با هر تفكر و سلیقهای، در مسئله دفاع مقدس یك صدا بودند؛ همه میخواستند دشمن را از كشور بیرون برانند، در آن زمان هم همین جناحبندیها با نامهای دیگر وجود داشت، اما در زمینه دفاع، صدا واحد بود؛ حتی در اقلیتهای دینی، عشایر و سایر اقشار مردمی.
نكته دیگر نقش امام و رهبری ایشان در زمینه دفاع مقدس بود. در وصیتنامههای شهدا میبینیم نوشتهاند "امام را تنها نگذارید"؛ یعنی در همه حال به فكر امام بودند و ایشان جایگاه خاصی در قلوب آنان داشت و به همین دلیل وقتی امام میفرمودند "جنگ را تا آخرین خانه باید ادامه دهیم" و آن را جنگ اسلام و كفر لقب میدادند، شاهد اطاعتپذیری مطلق مردم هستیم كه بسیار كارساز است.
* ایسنا: اگر در كنار این ارزشها، كلمه "چرا" افزوده شود، نیاز به تبیین بیشتری پیدا میكند. یادم هست امام فرمودند "این دست عنایت حق بود كه جوانان را از میكدهها به میدان رزم كشاند"؛ این تغییرات ارزشی چرا و چگونه به وجود آمد؟
- روحانی: ببینید! بخش عمدهای از آن انگیزهها دینی بود. مردم دفاع را وظیفه اسلامی و دینی خود میدانستند و معتقد بودند خداوند این وظیفه را به عنوان جهاد، بر دوش آنان گذاشته است. این انگیزه بسیار موثر بود، به ویژه زمانی كه با فرهنگ كربلا و عاشورا توام میشد كه میدیدیم رزمندگان و واحدهایی كه به سمت جبههها میرفتند شعارهای «یاحسین» سر میدادند.
انگیزهی دیگری كه در كنار انگیزهی دینی قرار میگرفت، دفاع ملی و حب وطن بود كه از عشق به سرزمین ناشی میشد. انگیزهی سوم، مظلومیت ملت ایران بود. این احساس در مردم وجود داشت كه به آنان ظلم شده، آن هم در شرایط اولیه پس از انقلاب، وقتی كه تازه میخواستند كشور خود را سامان دهند، دشمن با توطئهای علیه آنها حمله كرده و به خصوص اینكه میدیدند همهی قدرتهای بزرگ هم از متجاوز حمایت میكنند و ملت ما تنهاست و باید بر روی پای خود بایستد؛ یعنی مظلومیت، انگیزهی ملی و حب وطن و انگیزه دینی در كنار هم قرار گرفته و این احساس را ایجاد كرده بود كه دفاع وظیفه آنهاست، در اینجا دیگر اختلاف نظری وجود نداشت، بلكه دفاع یك اصل مسلم پذیرفتهشده بود.
*ایسنا: نقش امام(ره) را چگونه میبینید؟
-روحانی: امام نقش بسیار موثری داشتند. ایشان شخصیتی استثنایی در تاریخ كشورمان بودند و پس از ائمهی معصومین، در میان علما و سیاسیون، شخصی با این ویژگی كمتر دیده میشود و یا اصلا وجود ندارد؛ به هر حال، كسی كه شانزده سال مبارزه و مقاومت كرده تا انقلابی را به ثمر رساند و رژیم دو هزار و پانصد ساله را سرنگون كرده، در دوران رهبری خود نیز همیشه صدای مردم بوده و وقتی حرفی میزده ملت احساس میكردند این حرف دل آنهاست، در عین حال ایشان نیز به مردم تكیه میكردند. به آنها احترام میگذاشتند؛ كما اینكه دقیقا چهل و هفت روز پس از پیروزی انقلاب انتخابات را برگزار كردند، به ملت گفتند پیشنهاد من نظام جمهوری اسلامی است و شما بگویید آری یا نه، لذا احترامی كه امام برای مردم قایل بود یك طرف قضیه بود و طرف دیگر، جایگاه معنوی ایشان بود. امام در نگاه مردم یك مرجع تقلید و عالم برتر دینی بودند كه زندگیشان همواره با عرفان و خلوص توام بوده است. با وجود آن كه فوت حاج آقا مصطفی رنگ و بوی شهادت داشت ایشان هیچ گاه نگفتند كه در راه انقلاب فرزندم را تقدیم كردم، بلكه همیشه از مردم و فداكاریهای آنان صحبت میكردند. نكتهی دیگر دربارهی امام (ره)، روحیهی شهامت ایشان بود. رهبر انقلاب شجاعانه در برابر دشمن ایستادگی میكردند و مردم از این روحیهی ایشان لذت میبردند و با این كه حملهی هوایی هم به جماران صورت گرفت امام همان جا ماندند و حتی به پناهگاهی هم كه برای ایشان درست كرده بودند، نرفتند.
ایشان میگفتند من هم مثل همهی مردم هستم و وقتی به ایشان گفتند "جان شما در خطر است" ایشان فرمودند "من باشم یا نباشم مردم راه خود را انتخاب كردهاند" میخواهم بگویم ویژگیهای امام به گونهای بود كه كلام ایشان در دل همهی مردم نفوذ داشت و بنابراین سخن، راه و فرمان امام نقش بسیار كلیدی در دفاع مقدس ایفا كرد، گذشته از اینكه ایشان فرمانده كل نیروهای مسلح هم بودند.
*ایسنا: به نظر شما كدامیك از این ارزشها در جامعه امروز تقویت شده و كدامیك رنگ باخته و باید بیشتر به آنها بها داد؟
- روحانی: هر كجا مردم ما در یك واقعیت همفكر و متحد میشوند، حماسه آفریده میشود. در دفاع مقدس هیچ كس شكی در درستی این راه نداشت. اگر هم كسی تردید داشت زود قانع میشد؛ لذا اگر از شیوهی اقناع در كشور استفاده شود و به گونهای كارها پیش برود كه مردم در یك اصل شریك شوند و اگر اتفاق نظر نیست، اكثریت قاطع سطح بالایی به وجود آید، حماسه آفریده میشود و وحدت به معنای واقعی كلمه شكل میگیرد.
در دفاع مقدس مردم احساس میكردند حق با آنهاست؛ به همین دلیل ایستادگی كردند. امروز هم در برابر تجاوز دشمن یكصدا خواهند بود؛ به طور مثال فرض كنیم دشمنی مانند آمریكا تصمیم بگیرد به مراكز هستهای كشور ما حمله نظامی كند (البته نه اینكه بحث احتمال چنین اتفاقی باشد – نه شرایط آن وجود دارد و نه محقق میشود ) ملت ما یكصدا در برابر آن ایستادگی خواهد كرد. مردم ما همچنان انگیزههای دینی خود را دارند و این گونه نیست كه از دین فاصله گرفته باشند. در مراسم مذهبی میبینیم كه مردم چگونه عشق خود را به دین و مذهبشان ابراز میكنند، دربارهی عشق به وطن نیز همین احساس وجود دارد.
*ایسنا: بنابراین میتوان گفت اكثر ارزشهای دفاع مقدس دستخوش تغییر نشدهاند؟
- روحانی: من معتقدم همین طور است؛ یعنی اگر خدای ناكرده اتفاقی برای كشور ما بیفتد، همان ارتش، همان سپاه و بسیج و نیروهای مسلح و نیز همان نیروهای مردمی به صحنه خواهند آمد؛ چرا كه علاقهی مردم به دین و وطنشان نه تنها تغییر نكرده، بلكه بیشتر نیز شده، ضمن آنكه حقمداری و ایستادگی در برابر ظلم نیز در اذهان جوانان ما همچنان پابرجاست.
*ایسنا: آیا در هشت سال دفاع مقدس این ارزشها به صورت مداوم بدون تغییر ماندند؟
- روحانی: نمیتوانیم بگوییم در یك خط مستقیم بوده، اگر نموداری رسم كنیم با این كه هر روزش مانند روز قبل نبود، اما تغییرات آنچنان هم وجود نداشت؛ به هر حال وقتی جنگی هشت سال طول میكشد، ممكن است در اذهان مردم این پرسش پیش بیاید كه چرا تا این حد طولانی شده و اصلا چه فایدهای دارد كه ادامه پیدا كند؟ كه البته این شبهات تا حدی در برخی ایجاد شده بود كه در روحیهها بیتاثیر نبود، اما ماه آخر مردم حماسهی بزرگ را آفریدند؛ یعنی زمانی كه احساس میشد مردم نسبت به جبههها سرد شدهاند، امام بیانیهای در روز 27 تیر ماه سال 1367 صادر كردند كه در اخبار ساعت 2 پخش شد، مردم پای رادیوها گریه كردند، به یك باره آنچنان موجی ایجاد شد و مردم چنان هجومی به سمت جبههها بردند كه سپاه و بسیج به ما میگفتند لباس، كفش و اسلحه نداریم و به مردم بگویید به جبههها نیایند، ما امكانات كافی نداریم. از این تاریخ كه روز پذیرش قطعنامه بود تا روز 29 مرداد كه روز آتشبس بود، صحنههایی در كشور آفریده شد كه كمنظیر بود و جنگ با غرور و حماسه عظیمی پایان یافت، عراق به سمت خوزستان آمد، آن را پس زدند، در مناطق میانی عراق را مجبور به عقبنشینی كردند، عراقیها منافقین را فرستادند، كه تا اسلامآباد آمدند، اما نیروهای ما آنها را شكست دادند و آنچنان مفتضحانه فرار كردند كه سران آنها نیمهشب با هلیكوتپر از خاك ایران متواری شدند؛ بنابراین هفتههای آخر جنگ بسیار زیبا بود. ما جنگ را با افتخار و غرور به پایان رساندیم و نشان دادیم ما همان ملتی هستیم كه در سال 59 بودیم.
*ایسنا: برخی جنگ را به دو سال اول و شش سال دوم تقسیم میكنند و معتقدند جنگ در همان دو سال اول باید به پایان میرسید. نظر شما چیست؟
- روحانی: اگر بخواهیم جنگ را به مراحل مختلف تقسیم كنیم در مرحله اول كه ماه اول جنگ یعنی مهر ماه بود، همه تلاشها این بود كه در برابر دشمن سد ایجاد شود و كاری كنیم كه دشمن پیشروی نكند و بسیج بزرگی برای این هدف شكل گرفته بود، البته هوانیروز نقش فوقالعادهای داشت، هلیكوپترها به جنگ تانكها میرفتند، خدا رحمت كند شهید كشوری و شهید شیرودی را كه قهرمانان بزرگ هوانیروز بودند و توانستند در غرب و جبهه میانی، جلوی عراق را بگیرند و گردان زرهی این كشور را مستاصل كنند. فردای روز حملهی عراق یعنی اول مهرماه صد و چهل فروند هواپیما برای بمباران عراق اعزام شدند و آنها اصلا فكر نمیكردند ما این همه هواپیمای آماده داشته باشیم، پیش خودشان فكر میكردند هواپیماهای ایران آمریكایی است و این كشور هم كه با ما قطع رابطه كرده، ارتش هم كه چندان سامان نیافته است، اما به یك باره با دیدن صد و چهل هواپیمایی كه همه پس از بمباران عراق سالم برگشتند- البته به جز یكی كه تیر خورده بود و در یكی از جادههای غرب كشور به زمین نشست- تكان خورند و در رزمندگان نیز روحیه و غروری آفریده شد.
نقش نیروی هوایی در این مرحله از جنگ بسیار كلیدی بود، عراق حملات هوایی خود را به شهرها هم آغاز كرده بود و هواپیماهای اف – 14، شبها تا صبح، در مرزهای هوایی پرواز میكردند و قدرتی كه این پرنده در آسمان داشت عراق را مستاصل كرده بود.
این هواپیما، موشكی داشت كه در 80 كیلومتری، هواپیمای دشمن را هدف قرار میداد، این موضوع آنچنان آنها را ترسانده بود كه وقتی یك اف -14 بلند میشد همه مانند روباهی در برابر شیر فرار میكردند. خلبانان ما هم مدام در حال پرواز بودند؛ به گونهای كه سوختگیری را در هوا انجام میدادند كه البته در آن زمان عراق چنین سیستمی را نداشت، اوایل جنگ چند شب من با هواپیمای تانكر پرواز كردم، در نزدیك مرزها میدیدم كه چگونه اف -14ها و اف -4ها بنزین میگیرند، خلبانان ما گاهی چند ساعت در پرواز بودند. خدا رحمت كند شهید بابایی را كه یك بار 9 ساعت در پرواز بود و این بینظیر بود، یك خلبان وقتی بلند میشود، شرایط كابین یك جنگنده به او نیم ساعت تا پنجاه دقیقه بیشتر اجازه پرواز نمیدهد، اما ایشان معتقد بودند به ازاء هر نشست و برخاست، باید قطعه مصرف شود؛ لذا برای آن كه قطعه كمتر مصرف شود تصمیم میگرفتند مدت زمان زیادی را در آسمان بمانند؛ این مرحله اول جنگ یعنی ایجاد سد در برابر دشمن بود.
*ایسنا: مرحله دوم چگونه و از چه زمانی آغاز شد؟
- روحانی: مرحله دوم جنگ، از آخر مهرماه و با حملات چریكی آغاز شد. خدا شهید چمران را رحمت و آیتالله خامنهای را حفظ كند. هر سه عضو كمیسیون دفاع مجلس اول شورای اسلامی بودیم. این دو عزیز از اوایل جنگ به جبهه رفتند و گروههای چریكی را در اهواز سامان دادند كه شبها به دشمن حمله میكردند، چند تانك را منفجر میكردند، عدهای را می كشتند و عدهای دیگر را اسیر میكردند؛ حركت دوم این چنین شكل گرفت.
حركت سوم مربوط میشود به سال 1360؛ یعنی یك سال بعد از جنگ كه طراحی شد. برای شكستن حصر آبادان امام به ارتش و سپاه دستور دادند كه این حصر از بین برود و اولین طراحی برای این كار به نام عملیات ثامنالائمه به دلیل آنكه مصادف با میلاد امام رضا (ع) بود انجام شد. ارتش و سپاه با كمك هم حصر آبادان را شكستند، این اولین عملیات مهم و تهاجمی ما بود كه بسیار ارزشمند محسوب میشد، پس از آن عملیاتهای بعدی را سامان دادیم؛ مانند عملیات بستان در همان سال، عملیات فتحالمبین در فروردین سال آینده (1361) و در نهایت نیز فتح خرمشهر.
*ایسنا: در خردادماه سال 1361 (یعنی خرداد همان سال) پس از آزادسازی خرمشهر، چگونه جنگ ادامه پیدا كرد؟
- روحانی: این مرحله، مرحله چهارم جنگ بود، حال كه دشمن از بخش بزرگی از خاك ما كه حدود 14 هزار كیلومتر بود بیرون رفته و تقریبا دو هزار كیلومتر آن باقی مانده بود دو بحث وجود داشت؛ یكی اینكه حال كه عراق را بیرون راندیم جنگ را ادامه ندهیم، در این مورد اشكال در این بود كه اولا عراق در برخی نقاط هنوز در خاك ما بود، ثانیا دشمن در جایی مستقر بود كه مردم شهرهای مرزی نمیتوانستند بازگردند. درست است كه ما خرمشهر را آزاد كرده بودیم و تا مرز شلمچه پیش رفته بودیم اما عراق چند كیلومتر آن طرفتر بود و میتوانست با تانك یا خمپارههای 81 و 120 به خرمشهر حمله كند.
با توپ هم میتوانستند آبادان را بزنند و شرایط به گونهای بود كه اگر میایستادیم، عراق كشوری نبود كه تسلیم شود، اما بحث دیگر این بود كه پیشروی كنیم و به نقاط مطمئنتر دفاعی برسیم؛ یعنی دشمن را بیست تا سی كیلومتر از شهرهایمان دور كنیم تا نقاطی كه خمپاره و توپ آنها نرسد یا به یك نقاط دفاعی برسیم كه با نیروی كم بتوانیم دفاع كنیم. در كنار این دو بحث، بحث سومی هم وجود داشت مبنی بر اینكه عراق با چنین ارتش قویای، اگر منهدم نشود با سه ماه استراحت مجددا حمله خواهد كرد و همین موجب شد كه مرحلهی پنجم جنگ شروع شود.
*ایسنا: مرحله پنجم جنگ چگونه شكل گرفت و پیش رفت؟
- روحانی: این مرحله مرحله زمینگیركردن ماشینهای جنگی عراق و دوركردن دشمن از شهرهای اصلی و رسیدن به نقطه پدافندی مناسب بود كه بتوانیم با نیروی كمتر دفاع كنیم. این از اهداف اصلی ما بود كه ترسیم میشد كه البته با آن چه از نظر استراتژیك و به زبان گفته میشد كه « میجنگیم كه صدام را ساقط كنیم» تفاوت داشت. مرحله پنجم با عملیات رمضان در تیرماه 1361 آغاز شد و پس از آن به والفجر مقدماتی، والفجر یك و سایر عملیاتها رسیدیم كه چند سال طول كشید؛ البته مرحله دیگری هم در جنگ داریم كه مرحله ششم است. در آن مرحله جنگ شهرها شدت مییابد و از سلاحهای شیمیایی توسط عراق استفاده میشود. بعد از آن مرحله هفتم را به دنبال دارد كه آمریكاییها وارد جنگ میشوند و مساله جنگ نفتكشها پیش میآید. اینها مسائلی است كه ما در هشت سال جنگ تحمیلی داشتیم و به همین دلیل من موافق نیستم جنگ را به دو سال اول و شش سال دوم یا همان 6 + 2 تقسیم كنیم و بگوییم بعد از آن ارزشها تغییر كرد؛ البته نمیتوان منكر شد كه پس از فتح خرمشهر اختلاف نظرهایی كم و بیش به وجودآمد؛ هم در میان مردم و هم سیاسیون؛ اما در كلیت امر به دلیل این كه حضرت امام در نهایت موافق بودند جنگ ادامه پیدا كند تا به نقطهی روشنی برسیم، این اختلاف نظرها موثر نبود.
*ایسنا: در بحث قطعنامه عدهای این موضوع را مطرح میكنند كه چرا امام در آن زمان قطعنامه را پذیرفتند و فرمودند كه من جام زهر را نوشیدم؟
-روحانی: در سالهای قبل از قطعنامه یعنی سالهای 65 و 66 ما پیروزیهای پیاپی كسب كردیم مانند فاو، كربلای 5 و حلبچه. آن زمان رزمندگان و فرماندهان معتقد بودند ما هنوز به هدف مد نظرمان نرسیدهایم و میگفتند با یك یاحسین دیگر به نقطهی بهتری میرسیم. این حرفها به امام منتقل میشد. از سوی دیگر دولت و مجلس نیز همین نظر را داشتند. بالطبع امام با توجه به نظرات مسوولان سیاسی و نظامی نمیتوانستند بگویند جنگ را متوقف كنید؛ چرا كه در آن صورت همه میگفتند ما میتوانستیم به پیروزی بزرگ برسیم، اما امام مانع شدند و حتی ممكن بود بگویند اگر آن را ادامه میدادیم میتوانستیم ملت عراق را آزاد كنیم؛ اما امام در سال 67 زمانی كه دیدند فرماندهان نظامی و مسوولان سیاسی به ایشان نامهای نوشتند مبنی بر اینكه بودجه نداریم و با امكانات عراق به خصوص پس از به كار بردن سلاحهای شیمیایی توسط آنها نمیتوان جنگ را ادامه داد و تلفاتمان افزایش خواهد یافت، قطعنامه را پذیرفتند، به هر حال به دست آوردن امكانات هم نیاز به زمان داشت؛ یعنی باید جنگ را متوقف میكردیم تا پولی برای خرید تانك و هواپیما بدهیم و آنها نیز آن را تولید كنند و رزمندگان آموزش ببینند كه یك تا دو سال طول میكشید. در آن شرایط بود كه امام احساس كردند فضا به گونهای نیست كه بخواهیم جنگ را ادامه دهیم؛ البته ایشان حدود 40 نفر از مسوولان نظامی و سیاسی را انتخاب كردند و مورد مشورت قرار دادند و سپس پذیرش قطعنامه 598 در 27 تیرماه و در روز دوشنبه اعلام شد؛ البته جلسهی مسوولان و سران كشور در روز یكشنبه صبح در دفتر آیتالله خامنهای كه رییسجمهور بودند برگزار شد كه در آن عدهای از مسوولان نظامی، سیاسی، فرماندهان نظامی و نیز عدهای از مسوولان استانها حضور داشتند كه از صبح تا حدود 8 شب ادامه پیدا كرد و نظر هم این شد كه ما قطعنامه را بپذیریم.
* ایسنا:اعضای این جلسه چه كسانی بودند؟
- روحانی: آقایان آیتالله خامنهای، آیتالله هاشمی رفسنجانی، حجتالاسلام محتشمیپور، آیتالله موسوی اردبیلی، آقای مهندس موسوی، برخی وزرا، فرماندهان عالی ارتش و سپاه و ائمه جمعه بعضی از استانها حضور داشتند. من نیز در آن جلسه بودم و حاج احمدآقا نیز به ما ملحق شدند. جلسه تا شب ادامه پیدا كرد و همه نظرشان این بود كه جنگ پایان بپذیرد، البته نظرات مختلفی در این زمینه وجود داشت. یكی معتقد بود كشور دیگری واسطه شود، دیگری میگفت قطعنامه را بپذیریم و برخی دیگر معتقد بودند یكجانبه اعلام آتشبس كنیم. به هر حال در اصل نتیجه همه موافق بودند و در نهایت منتهی به این شد كه قطعنامه 598 را بپذیریم كه نیمهشب نامهی ایران برای سازمان ملل ارسال شد و رسما فردای آن روز یعنی دوشنبه ساعت 2 در اخبار اعلام شد؛ لذا من فكر میكنم كار امام بسیار منطقی بود.
*ایسنا: یعنی تصمیم امام برآمده از تصمیمات مسوولان سیاسی و نظامی بود؟
- روحانی: بله درست است.
*ایسنا: اما بعد از قطعنامه 598 هم جنگ ادامه پیدا كرد. آیا این به نوعی مظلومیت ایران را در جهان ثابت نمیكرد؟
- روحانی: بله، یكی از مسائلی كه برخی مطرح میكردند همین بود كه صدام حاضر به پایان جنگ است، چرا از ایران دست برنمیدارد و این تجربهای شد كه ما روز دوشنبه از طریق سازمان ملل و رسانههایمان رسما اعلام كردیم قطعنامه را پذیرفتیم اما عراق از فردای آن روز جنگ را تشدید كرد؛ در واقع این كشور حس كرده بود ما وقتی قطعنامه را پذیرفتیم معنایش این است كه ضعیف شدهایم و الان موقعیت خوبی است كه بتوانیم این كشور را مجددا اشغال كنیم، اهواز و خرمشهر را تصرف كنیم، حتی منافقین را فرستادند تا به تهران بیایند. در این تصور واهی برای همگان معلوم شد كه صدام دروغ میگوید و ملت ما همچنان قوی و پایدار است. در آن شرایط اگر عراق همان روز 27 تیر پایان جنگ را قبول میكرد آن حماسه خلق نمیشد اما عراق حماقت و به ما حمله كرد، ملت ما هم به پا خاست و پایان جنگ با حماسهای بزرگ و افتخارآفرین به نفع ما شكل گرفت.
* ایسنا: ضعف امكانات ما در پایان جنگ چه بود؟ لطفا به برخی خاطرات خود در این زمینه بپردازید؛ مثلا در زمینه فروش نفت یا خرید سلاح.
- روحانی: عراق در طول جنگ از دشمن سلاح دریافت میكرد و اصلا با هیچ تحریمی مواجه نبود. میراژهای F1 را عراق دریافت كرد؛ البته این كشور میراژ را در سال 62 از فرانسه خریداری كرده بود؛ اما تا خلبانان آموزش ببینند در سال 64 فعال شد یا با میگهای 25 كه 70 هزارپا پرواز میكردند و تهران را بمباران میكرد. بمبش را در كرج رها میكرد، اما آنقدر ارتفاع و سرعت داشت كه به تهران اصابت میكرد و بعد از كرج هم هواپیما دور میزد و جنگندههای ما هم نمیتوانستند با آنها مقابله كنند. ما هم فقط به تلافی میتوانستیم بغداد را بمباران كنیم و یا در بمباران شیمیایی نوعی مواد شیمیایی در اختیار عراقیها گذاشته بودند از سوی شركتهای اروپایی كه شیمیایی چندپایه محسوب میشد و حتی از ماسكهای بچههای ما عبور میكرد. در سال 66 در اهواز در بیمارستانها میدیدم كسانی كه در اثر بمباران شیمیایی از بین رفتهاند همه ماسك داشتند. ما دیدیم سلاحهای جدیدی در اختیار عراق گذاشتند، از سوی دیگر شرایط ما به گونهای بود كه میخواستیم نفت بفروشیم، باید صبر میكردیم تا كاروان نفتكشها درست میكردیم كه اطراف آنها ناوچه و در فضای بالای آن هواپیمای F14 قرار دهیم تا بتوانیم كاروان را عبور دهیم؛ در واقع كشتیهای نفتكش را از خارك اسكورت میكردیم تا به بندرعباس برسانیم و آنها را عبور دهیم. اگر F14 ها بالای سر كشتی و ناوچهها در اطراف آن نبودند، نمیتوانستیم به سلامت نفتمان را صادر كنیم.
*ایسنا: در واقع میتوان گفت ما در جنگ تنها بودیم؟
- روحانی: هیچ كس در دنیا چیزی به ما نمیداد، ما توپ پدافندی داشتیم كه ساخت سوییس بود و زمانی كه آن را برای تعمیر فرستاده بودیم سوییس آن را به ما پس نمیداد و میگفت زمان جنگ است و نمیتوانیم آن را پس دهیم و یا وقتی كه یك توپ ضدهوایی ساده مثل توپ 23 كه ساخت شوروی بود طبق قرارداد میگفتیم قطعههای این توپ را به ما بدهید، آنها میگفتند چون جنگ است نمیتوانیم. از سوی دیگر شوروی به عراق میگ مدرن و تانك 72 میداد و فرانسه نیز میراژ میداد و حتی سوپر استانداردها را نیز به عراق اجاره میدادند؛ كاری كه واقعا در دنیا بیسابقه بود. در عین حال 5 آواكس عربستان نیز در خلیج فارس پرواز میكرد كه رادارهای آن تا تبریز برد داشت. ماهوارهها هم بالای سر ما بودند و مدام ما را كنترل میكردند و به عراق خبر میدادند ایران چه كار میكند و نیروهایش كجا تجمع دارند؛ در واقع میخواهم بگویم ما در جنگ تنها بودیم و همه دنیا پشت عراق بودند. جنگ كه تمام شد ما اسیرهای سودانی، مصری، اردنی و ... را آزاد كردیم. صدام پس از جنگ به یمنیها مدال داد و یا در جنگ كویت، كشورهای عربی خلیج فارس اعلام كردند چقدر پول و امكانات در اختیار صدام گذاشتند برای جنگ با ایران. هواپیمای جنگنده عراقی به خلیج فارس میآمد و بمباران میكرد، به امارات میرفت بنزین و مدال میگرفت و به عراق برمیگشت.
زمانی با وزیر كشور عربستان صحبت میكردم. گفتم شما به عراق كمكهای زیادی كردید. او در پاسخ گفت «ببخشید كمك ما بیشتر از این حرفها بود كه شما میگویید»؛ لذا در آن شرایط كه همه پشت سر عراق بودند ما باید هزینه فایده میكردیم و در مجموع وحدت نظری وجود داشت در تیرماه سال 67 مبنی بر این كه مصلحت این است كه جنگ پایان یابد.
* ایسنا: چرا حضرت امام آن را جام زهر نامیدند؟
- روحانی: برای آن كه امام دوست داشت در این جنگ به نقطهای برسیم كه عراق هم از شر صدام راحت شود. در داستان دوجیل كه یك نفر به صدام تیراندازی كرده بود، صدام بسیاری از افراد آن طایفه را از بین برد و یا در حلبچه كه بر سر مردم خود بمب شیمیایی ریخت نشان میداد كه مردم عراق مظلوم واقع شدهاند و در این شرایط امام میخواست با فشار نظامی ما و حركت مردم عراق، صدام ساقط شود و از شر این خبیث آزاد شوند، اما نشد؛ بنابراین پذیرش قطعنامه برای امام آسان نبود، اما با ایستادگی و حماسهای كه مردم در مرداد همان سال آفریدند دل امام التیام پیدا كرد.
* ایسنا: ما با دست خالی میجنگیدیم. پس چطور شد توانستیم در عملیاتهای پیاپی پیروزیهای پیاپی را كسب كنیم؟
- روحانی: چند چیز باعث این پیروزیها شد. اولین آن ابتكار عمل بود؛ مثلا در عملیات خیبر و بدر كه در سال 62 و 63 اتفاق افتاد ما از جایی به نام هور عبور كردیم كه به ارتفاع دو متر آب و نیزار بود و اصلا كسی نمیتوانست تصور كند ما از این منطقه عبور كنیم و به نیروهای عراقی برسیم. جهاد سازندگی نیز پلهایی را به صورت شناور با فوم درست كرد. در عملیات خیبر 10 تا 12 كیلومتر پل شناور درست كرده بودیم كه ماشین از روی آن عبور میكرد. اینها ابتكار بود و یا این كه بر روی بلدوزرها طرحی اجرا كرده بودیم كه آن را كفشك مینامیدیم و میتوانست از منطقه باتلاقی عبور كند. در موارد دیگر موشكهایی درست كرده بودیم كه پدهایی را كه در هور بود میشكافت و آب را جاری میكرد. كارهای عظیمی را انجام دادیم؛ مثلا سیستمهای راداری ما را عراق با موشك ضدتشعشع منهدم میكرد. فرانسویها و روسها موشكهای ضدرادار داده بودند كه وقتی هواپیما در 50 ، 60 كیلومتری رادار قرار میگرفت، موشك را پرتاب میكرد، دور میزد و میرفت، این موضوع ما را مستاصل كرده بود. ما میخواستیم موشك ضدهوایی هاگ را فعال كنیم، تا میآمدیم آن را روشن كنیم آنها با این موشكها میزدند. ما برای عملیات فاو دهها جلسه گذاشتیم و ساعتها نشستیم و گفتوگو كردیم تا راهی پیدا كردیم. خدا شهید ستاری و شهید بابایی را رحمت كند. در عملیات فاو ابتكار خارقالعادهای انجام دادیم كه البته تا الان به صلاح نیست كه آن را بازگو كنیم. ما در فاو 75 فروند هواپیمای عراقی را سرنگون كردیم؛ كار بینظیری بود و دنیا متعجب شده بود، ما توانستیم حدود 16 تا 17 خلبان را اسیر كنیم. خود عراقیها به سقوط 63 فروند هواپیما اعتراف كردند؛ لذا میخواهم بگویم كارهای بزرگی توسط دانشگاهیان، سپاهیان، بسیجیان و ارتشیها انجام شد.
* ایسنا: دومین عامل پیروزی را در چه میدانید؟
- روحانی: فداكاری رزمندگان بسیج افتخارات بزرگی را برای ما در 8 سال جنگ آفرید. این همه فداكاری و عبورها از میدان مین كار معمولی نبود. اگر فداكاریهای آنها نبود، پیروزی امكان نداشت. رزمندگان ما میدانستند صددرصد شهید میشوند اما با افتخار میرفتند و حتی بین آنها نوعی مسابقه بود. نكته سوم نیز صدای واحدی بود كه در كشور وجود داشت، هم در جبهه و هم در پشت جبهه همه كمك میكردند و اگر این سه عامل نبود ما نمیتوانستیم در برابر یك دنیا بایستیم.
* ایسنا: با توجه به شرایط امروز كشور به نظر شما تاكید بر كدامیك از ارزشهای دفاع مقدس میتواند راهگشا باشد؟
- روحانی: به نظر من برادریای كه در دوران جنگ وجود داشت، آن موقع همه در كنار هم بودیم كه باید به این حس برگردیم. ما دو جناح سیاسی در كشور داریم و هر جناح فكر میكند دیگری خطاها و اشكالاتی دارد، اما نباید این مساله را بزرگ كنیم. اگر این جناح اشكالی دارد طرف مقابل نباید آن را بزرگنمایی كند یا بلافاصله جناح مقابل را تبدیل كنیم به دشمن بزرگی كه گویی ضد نظام و ضدانقلاب است یا طرف مقابل جنایتكار است، به نظر من این قضاوتها صحیح و دقیق نیست و به توصیه مقام رهبری در عید فطر كه تاكید كردند فضای تهمت و دشمنی باید از سوی هر دو طرف از بین برود، باید عمل كنیم. صداوسیما هم میتواند در این زمینه نقش موثری داشته باشد؛ البته من از زمانی كه مقام معظم رهبری این تاكیدات را فرمودند تا امروز تغییرات لازم را در صداوسیما ندیدم، اما امیدوارم رسانه ملی و دیگر رسانهها به دستور رهبری عمل كنند و نگذاریم فضای تهمت گسترش پیدا كند و اتهام و دشمنی افزایش یابد. اگر انتقادی وجود دارد میتوانیم با هم دوستانهتر صحبت كنیم و لحن پرخاش را تغییر دهیم؛ لذا به نظر من بازگشت فضای برادری و اتحاد و عمل بر اساس اصولی كه به نفع كشور و انقلاب است و وحدت مسوولان راهگشاست. زمان جنگ همه مسوولان در كنار هم بودند، اینكه امروز برخی نهادها را در یك قسمت و نهادهای دیگر در قسمت دیگری تقسیمبندی شوند، شایسته نیست. اگر مشكلاتی با هم و یا اختلاف نظری داریم باید با دوستی و برادری حل كنیم و به نقطه صمیمیت برسیم.
به نظر من جایگاه رهبری همیشه باید در كشور ما محفوظ بماند. همچنین اگر هم انتقادی به یكی از چهرهها داریم، جایگاهها باید حفظ شود. نباید همه پلها را خراب كنیم و چهرههای تاثیرگذار را زیر سوال ببریم. جایگاه رهبری از حضرت امام آغاز میشود؛ یعنی رهبری امروز ادامه رهبری امام است؛ البته امام به غیر از مساله رهبری حق بزرگی بر گردن ما دارد. ایشان بنیانگذار نظام هستند. به ما عزت، استقلال و آزادی دادند. جایگاه ایشان باید برای همیشه برای ما محترم باشد. عدهای فكر میكنند اگر به بیت امام توهین كنند ، دیگران دور میمانند و یا فكر میكنند اگر برخی چهرههای تاثیرگذار در این انقلاب را مورد توهین قرار دهند، چهرههای دیگر سالم میمانند؛ نباید اجازه دهیم فضایی ایجاد شود كه چهرههای تاثیرگذار و موثر انقلاب و دفاع مقدس بیجهت زیر سوال بروند. اگر حرمتشكنی شروع شد، پایانی ندارد و هیچ كس سالم نمیماند. كسی فكر نكند در چند قدم میتواند حرمتشكنی كند و دیگر فراتر نرود.
گفتگوی ایسنا با حسن روحانی به این شرح است:
*ایسنا: شما دبیر شورای عالی امنیت ملی و عضو تیم مذاكرهكننده هستهی بودید. نظر شما درباره فیلم هستهیی اخیر كه از صداوسیما پخش شد چیست؟
- روحانی: به نظر من70 درصد این فیلم خلاف واقع بود. این فیلم به جای آن كه به حرفهای مسوولان خودی استناد كند به حرفهای دشمن استناد كرده و نظام را زیرسوال برده بود. مردم كشور ما میدانند برنامه هستهیی زیر نظر مسوولان نظام بوده و استراتژی آن زیر نظر شخص مقام معظم رهبری بوده است و هیچ كاری در این زمینه بدون اجازه ایشان صورت نگرفته است. ایشان بارها تصریح كردهاند من در این زمینه نظارت دارم و اگر جایی انحرافی مشاهده كنم جلوی آن را میگیرم. در آخرین روزهای مسوولیتم در شورای عالی امنیت ملی كه نزد رهبری رفته بودیم. ایشان تیم هستهیی را سربازان خط مقدم كشور لقب دادند. زیر سوال بردن این موضوع، زیر سوال بردن كشور و رهبری بود. به اعتقاد من نادانسته آب در آسیاب دشمن ریختند، ضمن آنكه عمده مطالبی كه در این فیلم نقل شد كاملا غلط و نادرست بود.
*ایسنا: آقای دكتر روحانی، هشت سال دفاع مقدس كه از آن به عنوان هشت سال جنگ تحمیلی نیز یاد میشود، ارزشهایی را متبلور و به نوعی فرهنگسازی كرد، شما چگونه این ارزشها را تبیین میكنید؟
- روحانی: خاطره تجاوز دشمنی كه در همسایگی ما بود بسیار تلخ بود، آن هم در سالهای اولیه انقلاب كه اصلا آمادگی برای جنگ نداشتیم، اما به هر حال دشمن بعثی به مرزهای ما حمله كرد و در 31 شهریور ماه سال 1359، از زمین، هوا و دریا مورد تهاجم واقع شدیم؛ لذا وقتی به جنگ تحمیلی نگاه میكنیم خاطراتش تلخ است، اما وقتی به دفاع مقدس مینگریم با ملتی مواجه میشویم كه احساس میكرد به ناحق به كشورش تجاوز شده و میخواست از شرف و سرزمینش دفاع كند. این احساس شیرینیهای فراوانی را با خود به همراه داشت، ضمن آن كه هیچ كس دوست ندارد در شرایط خاص جنگ باشد، اما در همین دفاع مقدس ارزشهای فراوانی متولد شد كه اولین آن ایستادگی، مقاومت و شهامت ملت بود؛ یعنی وقتی به ایران حمله شد، كسی نگفت سالهای اولیه انقلاب است، امكانات نداریم، برویم كسی را واسطه كنیم كه جلوی دشمن را بگیرد، نه، همهی مردم از تمام شهرهای ایران به پا خاستند، مردم هجوم میآوردند، اسلحه میگرفتند و به سمت جنوب و یا غرب كشور سرازیر میشدند و این چیزی نبود جز شكوه ابتدایی جنگ، در آن زمان سپاه تازه شكل گرفته بود و بیشتر كمیتهها بسیج شده بودند به سمت مرزها، ارتش نیز با همه توان خود دفاع میكرد، سپس سپاه و نیروهای مردمی نیز به جبهه شتافتند؛ لذا نكته دومی كه در دفاع مقدس یك ارزش بود روحیه والای مردم بود. ملت ما هیچ گاه روحیه خود را از دست نداد و تا آخر ایستادگی كرد و همیشه آن روحیه بالا را حفظ كرد؛ البته به نظر من علاوه بر این كه ملت ما ملتی بزرگ بوده و هست، پیروی این ملت از تعالیم اسلام، همچنین توصیف اولیه امام از جنگ و اطاعت مردم از امام نیز بسیار موثر بود. 31 شهریور ماه كه به ما حمله شد، بعدازظهر با امام مصاحبهای صورت گرفت، ایشان با خونسردی و آرامش فرمودند « دشمنی آمده و سنگی را به خانه ما پرتاب كرده، ملت نیز جواب آنها را خواهند داد»؛ یعنی میخواهم بگویم آنقدر آرامش، طمانینه و اظهار قدرت امام برای مردم جالب توجه بود كه از آن روحیه خوبی گرفتند.
*ایسنا: حركتهای مردممحور و نقش آن را در دفاع مقدس چگونه میبینید؟
- روحانی: دقیقا نكته سوم ارزشهای دفاع مقدس، ایثار و فداكاری ملت ما بود، مردم ما حاضر شدند به خاطر كشور، نظام و انقلابشان ایثار كنند. مادر و پدرها، فرزندان خود را بدرقه كردند و همسران، شوهران خود را با افتخار به جنگ فرستادند. حتی با نوجوانان كم سن و سالی مواجه میشدیم كه اصرار داشتند مراكز بسیج، آنها را برای اعزام به جبههها بپذیرند و در نهایت وقتی جمعی از این رزمندگان شهید میشدند، خانوادههای آنان افتخار میكردند و یا اگر نقطهای بمباران میشد و خانوادههایی به شهادت میرسیدند مایه فخر و مباهات نزدیكان خود بودند؛ لذا فداكاری مردم، انواع مختلف داشت. عدهای با جان و عدهای با مال، مثلا در مقطعی وقتی آوارگان جنگ به شهرهای دیگر سرازیر میشدند عدهای اگر خانه یا امكاناتی داشتند آن را در اختیار آنان قرار میدادند. ارزشهای بعدی در سالهای دفاع مقدس كه به نظر من بسیار هم مهم بود، اخلاق، انسانیت و شرف ملت ایران بود. ما میدانستیم وقتی یك ایرانی اسیر میشود، عراقیها چه رفتاری با او دارند؛ اما رزمندگان ما، هیچ گاه با اسرای عراقی بدرفتاری نكردند، حتی اگر در میدان جنگ یك عراقی اسیر میشد رزمنده ما با آنكه خود تشنه بود، قمقمه آب خود را در اختیار او قرار میداد و وقتی اسرا را به اردوگاهها میبردند، با آنها رفتارهای بسیار انسانی داشتند. من در آن ایام بارها از اردوگاهها بازدید كردم و حتی گاهی برای آنها سخنرانی داشتم، با اسرا صحبت میكردم و میدیدم با چه عطوفت و مهربانی با آنها رفتار میشود، این اخلاق و انسانیت تا حدی بود كه یكی از خلبانان ما در عملیاتی با یك فروند هواپیمای فانتوم برای تخریب پلی كه محل عبور تجهیزات عراقی بود، میرود، اما وقتی به نقطه مورد نظر میرسد میبیند از روی این پل ماشین سواری شخصی عبور میكند، لذا از بمباران آن منصرف میشود، دور میزند و پس از چند دقیقه كه آن خودرو عبور میكند آنجا را بمباران میكند؛ در حالی كه این كار بسیار برای او خطرناك بود و باید خاك دشمن را فوری ترك میكرد و در چنین لحظههایی، ثانیهها نقش عمدهای ایفا میكنند؛ بنابراین ارزش چهارم، معنویت خاصی بود كه در آن فضا حاكم بود؛ در واقع جبههها شكل دانشگاه را داشتند؛ به نوعی مراكز تربیتی و پرورشی و آموزشی محسوب میشدند. در شبهای حمله، دعاهای كمیل و توسل و خداحافظیهای بچههای رزمنده فضای معنوی جالب توجهی را ایجاد میكرد. در پشت جبهه نیز همین طور این معنویت، خلوص، اعتقاد به حق، اتكاء به خداوند و «یاحسین» گفتنها و توسل به امام حسین(ع) در سراسر این سرزمین مشاهده میشد.
یكی دیگر از ارزشهای دفاع مقدس حالت تعاون و همكاری و برادری بود، هم نیروها در جبههها با هم همكاری داشتند و هم مردم در پشت جبههها، اگر رزمندهای شهید میشد همه اهل محل احساس میكردند فرزند خودشان بوده و یا در كمك به جبهه نیز هر كس در حد توان كاری میكرد؛ مثلا در نمازهای جمعه، صندوقهایی بود كه مردم كمكهای خود را در آنها میریختند، همچنین مراكزی وجود داشت كه كمكهای مردمی را جمع میكرد و به جبههها میفرستاد، خانمها پشت جبهه، لوازم مورد نیاز رزمندگان را تهیه میكردند و میفرستادند و یا به عنوان پرستار در جبههها و بیمارستانها حضور جدی و فعال داشتند و در واقع هماهنگی عجیبی در كشور وجود داشت كه بسیار ارزشمند بود و در كنار همه اینها، یكی دیگر از ارزشهای آن دوران، وحدت و یكپارچگی بود. همه جناحها با هر تفكر و سلیقهای، در مسئله دفاع مقدس یك صدا بودند؛ همه میخواستند دشمن را از كشور بیرون برانند، در آن زمان هم همین جناحبندیها با نامهای دیگر وجود داشت، اما در زمینه دفاع، صدا واحد بود؛ حتی در اقلیتهای دینی، عشایر و سایر اقشار مردمی.
نكته دیگر نقش امام و رهبری ایشان در زمینه دفاع مقدس بود. در وصیتنامههای شهدا میبینیم نوشتهاند "امام را تنها نگذارید"؛ یعنی در همه حال به فكر امام بودند و ایشان جایگاه خاصی در قلوب آنان داشت و به همین دلیل وقتی امام میفرمودند "جنگ را تا آخرین خانه باید ادامه دهیم" و آن را جنگ اسلام و كفر لقب میدادند، شاهد اطاعتپذیری مطلق مردم هستیم كه بسیار كارساز است.
* ایسنا: اگر در كنار این ارزشها، كلمه "چرا" افزوده شود، نیاز به تبیین بیشتری پیدا میكند. یادم هست امام فرمودند "این دست عنایت حق بود كه جوانان را از میكدهها به میدان رزم كشاند"؛ این تغییرات ارزشی چرا و چگونه به وجود آمد؟
- روحانی: ببینید! بخش عمدهای از آن انگیزهها دینی بود. مردم دفاع را وظیفه اسلامی و دینی خود میدانستند و معتقد بودند خداوند این وظیفه را به عنوان جهاد، بر دوش آنان گذاشته است. این انگیزه بسیار موثر بود، به ویژه زمانی كه با فرهنگ كربلا و عاشورا توام میشد كه میدیدیم رزمندگان و واحدهایی كه به سمت جبههها میرفتند شعارهای «یاحسین» سر میدادند.
انگیزهی دیگری كه در كنار انگیزهی دینی قرار میگرفت، دفاع ملی و حب وطن بود كه از عشق به سرزمین ناشی میشد. انگیزهی سوم، مظلومیت ملت ایران بود. این احساس در مردم وجود داشت كه به آنان ظلم شده، آن هم در شرایط اولیه پس از انقلاب، وقتی كه تازه میخواستند كشور خود را سامان دهند، دشمن با توطئهای علیه آنها حمله كرده و به خصوص اینكه میدیدند همهی قدرتهای بزرگ هم از متجاوز حمایت میكنند و ملت ما تنهاست و باید بر روی پای خود بایستد؛ یعنی مظلومیت، انگیزهی ملی و حب وطن و انگیزه دینی در كنار هم قرار گرفته و این احساس را ایجاد كرده بود كه دفاع وظیفه آنهاست، در اینجا دیگر اختلاف نظری وجود نداشت، بلكه دفاع یك اصل مسلم پذیرفتهشده بود.
*ایسنا: نقش امام(ره) را چگونه میبینید؟
-روحانی: امام نقش بسیار موثری داشتند. ایشان شخصیتی استثنایی در تاریخ كشورمان بودند و پس از ائمهی معصومین، در میان علما و سیاسیون، شخصی با این ویژگی كمتر دیده میشود و یا اصلا وجود ندارد؛ به هر حال، كسی كه شانزده سال مبارزه و مقاومت كرده تا انقلابی را به ثمر رساند و رژیم دو هزار و پانصد ساله را سرنگون كرده، در دوران رهبری خود نیز همیشه صدای مردم بوده و وقتی حرفی میزده ملت احساس میكردند این حرف دل آنهاست، در عین حال ایشان نیز به مردم تكیه میكردند. به آنها احترام میگذاشتند؛ كما اینكه دقیقا چهل و هفت روز پس از پیروزی انقلاب انتخابات را برگزار كردند، به ملت گفتند پیشنهاد من نظام جمهوری اسلامی است و شما بگویید آری یا نه، لذا احترامی كه امام برای مردم قایل بود یك طرف قضیه بود و طرف دیگر، جایگاه معنوی ایشان بود. امام در نگاه مردم یك مرجع تقلید و عالم برتر دینی بودند كه زندگیشان همواره با عرفان و خلوص توام بوده است. با وجود آن كه فوت حاج آقا مصطفی رنگ و بوی شهادت داشت ایشان هیچ گاه نگفتند كه در راه انقلاب فرزندم را تقدیم كردم، بلكه همیشه از مردم و فداكاریهای آنان صحبت میكردند. نكتهی دیگر دربارهی امام (ره)، روحیهی شهامت ایشان بود. رهبر انقلاب شجاعانه در برابر دشمن ایستادگی میكردند و مردم از این روحیهی ایشان لذت میبردند و با این كه حملهی هوایی هم به جماران صورت گرفت امام همان جا ماندند و حتی به پناهگاهی هم كه برای ایشان درست كرده بودند، نرفتند.
ایشان میگفتند من هم مثل همهی مردم هستم و وقتی به ایشان گفتند "جان شما در خطر است" ایشان فرمودند "من باشم یا نباشم مردم راه خود را انتخاب كردهاند" میخواهم بگویم ویژگیهای امام به گونهای بود كه كلام ایشان در دل همهی مردم نفوذ داشت و بنابراین سخن، راه و فرمان امام نقش بسیار كلیدی در دفاع مقدس ایفا كرد، گذشته از اینكه ایشان فرمانده كل نیروهای مسلح هم بودند.
*ایسنا: به نظر شما كدامیك از این ارزشها در جامعه امروز تقویت شده و كدامیك رنگ باخته و باید بیشتر به آنها بها داد؟
- روحانی: هر كجا مردم ما در یك واقعیت همفكر و متحد میشوند، حماسه آفریده میشود. در دفاع مقدس هیچ كس شكی در درستی این راه نداشت. اگر هم كسی تردید داشت زود قانع میشد؛ لذا اگر از شیوهی اقناع در كشور استفاده شود و به گونهای كارها پیش برود كه مردم در یك اصل شریك شوند و اگر اتفاق نظر نیست، اكثریت قاطع سطح بالایی به وجود آید، حماسه آفریده میشود و وحدت به معنای واقعی كلمه شكل میگیرد.
در دفاع مقدس مردم احساس میكردند حق با آنهاست؛ به همین دلیل ایستادگی كردند. امروز هم در برابر تجاوز دشمن یكصدا خواهند بود؛ به طور مثال فرض كنیم دشمنی مانند آمریكا تصمیم بگیرد به مراكز هستهای كشور ما حمله نظامی كند (البته نه اینكه بحث احتمال چنین اتفاقی باشد – نه شرایط آن وجود دارد و نه محقق میشود ) ملت ما یكصدا در برابر آن ایستادگی خواهد كرد. مردم ما همچنان انگیزههای دینی خود را دارند و این گونه نیست كه از دین فاصله گرفته باشند. در مراسم مذهبی میبینیم كه مردم چگونه عشق خود را به دین و مذهبشان ابراز میكنند، دربارهی عشق به وطن نیز همین احساس وجود دارد.
*ایسنا: بنابراین میتوان گفت اكثر ارزشهای دفاع مقدس دستخوش تغییر نشدهاند؟
- روحانی: من معتقدم همین طور است؛ یعنی اگر خدای ناكرده اتفاقی برای كشور ما بیفتد، همان ارتش، همان سپاه و بسیج و نیروهای مسلح و نیز همان نیروهای مردمی به صحنه خواهند آمد؛ چرا كه علاقهی مردم به دین و وطنشان نه تنها تغییر نكرده، بلكه بیشتر نیز شده، ضمن آنكه حقمداری و ایستادگی در برابر ظلم نیز در اذهان جوانان ما همچنان پابرجاست.
*ایسنا: آیا در هشت سال دفاع مقدس این ارزشها به صورت مداوم بدون تغییر ماندند؟
- روحانی: نمیتوانیم بگوییم در یك خط مستقیم بوده، اگر نموداری رسم كنیم با این كه هر روزش مانند روز قبل نبود، اما تغییرات آنچنان هم وجود نداشت؛ به هر حال وقتی جنگی هشت سال طول میكشد، ممكن است در اذهان مردم این پرسش پیش بیاید كه چرا تا این حد طولانی شده و اصلا چه فایدهای دارد كه ادامه پیدا كند؟ كه البته این شبهات تا حدی در برخی ایجاد شده بود كه در روحیهها بیتاثیر نبود، اما ماه آخر مردم حماسهی بزرگ را آفریدند؛ یعنی زمانی كه احساس میشد مردم نسبت به جبههها سرد شدهاند، امام بیانیهای در روز 27 تیر ماه سال 1367 صادر كردند كه در اخبار ساعت 2 پخش شد، مردم پای رادیوها گریه كردند، به یك باره آنچنان موجی ایجاد شد و مردم چنان هجومی به سمت جبههها بردند كه سپاه و بسیج به ما میگفتند لباس، كفش و اسلحه نداریم و به مردم بگویید به جبههها نیایند، ما امكانات كافی نداریم. از این تاریخ كه روز پذیرش قطعنامه بود تا روز 29 مرداد كه روز آتشبس بود، صحنههایی در كشور آفریده شد كه كمنظیر بود و جنگ با غرور و حماسه عظیمی پایان یافت، عراق به سمت خوزستان آمد، آن را پس زدند، در مناطق میانی عراق را مجبور به عقبنشینی كردند، عراقیها منافقین را فرستادند، كه تا اسلامآباد آمدند، اما نیروهای ما آنها را شكست دادند و آنچنان مفتضحانه فرار كردند كه سران آنها نیمهشب با هلیكوتپر از خاك ایران متواری شدند؛ بنابراین هفتههای آخر جنگ بسیار زیبا بود. ما جنگ را با افتخار و غرور به پایان رساندیم و نشان دادیم ما همان ملتی هستیم كه در سال 59 بودیم.
*ایسنا: برخی جنگ را به دو سال اول و شش سال دوم تقسیم میكنند و معتقدند جنگ در همان دو سال اول باید به پایان میرسید. نظر شما چیست؟
- روحانی: اگر بخواهیم جنگ را به مراحل مختلف تقسیم كنیم در مرحله اول كه ماه اول جنگ یعنی مهر ماه بود، همه تلاشها این بود كه در برابر دشمن سد ایجاد شود و كاری كنیم كه دشمن پیشروی نكند و بسیج بزرگی برای این هدف شكل گرفته بود، البته هوانیروز نقش فوقالعادهای داشت، هلیكوپترها به جنگ تانكها میرفتند، خدا رحمت كند شهید كشوری و شهید شیرودی را كه قهرمانان بزرگ هوانیروز بودند و توانستند در غرب و جبهه میانی، جلوی عراق را بگیرند و گردان زرهی این كشور را مستاصل كنند. فردای روز حملهی عراق یعنی اول مهرماه صد و چهل فروند هواپیما برای بمباران عراق اعزام شدند و آنها اصلا فكر نمیكردند ما این همه هواپیمای آماده داشته باشیم، پیش خودشان فكر میكردند هواپیماهای ایران آمریكایی است و این كشور هم كه با ما قطع رابطه كرده، ارتش هم كه چندان سامان نیافته است، اما به یك باره با دیدن صد و چهل هواپیمایی كه همه پس از بمباران عراق سالم برگشتند- البته به جز یكی كه تیر خورده بود و در یكی از جادههای غرب كشور به زمین نشست- تكان خورند و در رزمندگان نیز روحیه و غروری آفریده شد.
نقش نیروی هوایی در این مرحله از جنگ بسیار كلیدی بود، عراق حملات هوایی خود را به شهرها هم آغاز كرده بود و هواپیماهای اف – 14، شبها تا صبح، در مرزهای هوایی پرواز میكردند و قدرتی كه این پرنده در آسمان داشت عراق را مستاصل كرده بود.
این هواپیما، موشكی داشت كه در 80 كیلومتری، هواپیمای دشمن را هدف قرار میداد، این موضوع آنچنان آنها را ترسانده بود كه وقتی یك اف -14 بلند میشد همه مانند روباهی در برابر شیر فرار میكردند. خلبانان ما هم مدام در حال پرواز بودند؛ به گونهای كه سوختگیری را در هوا انجام میدادند كه البته در آن زمان عراق چنین سیستمی را نداشت، اوایل جنگ چند شب من با هواپیمای تانكر پرواز كردم، در نزدیك مرزها میدیدم كه چگونه اف -14ها و اف -4ها بنزین میگیرند، خلبانان ما گاهی چند ساعت در پرواز بودند. خدا رحمت كند شهید بابایی را كه یك بار 9 ساعت در پرواز بود و این بینظیر بود، یك خلبان وقتی بلند میشود، شرایط كابین یك جنگنده به او نیم ساعت تا پنجاه دقیقه بیشتر اجازه پرواز نمیدهد، اما ایشان معتقد بودند به ازاء هر نشست و برخاست، باید قطعه مصرف شود؛ لذا برای آن كه قطعه كمتر مصرف شود تصمیم میگرفتند مدت زمان زیادی را در آسمان بمانند؛ این مرحله اول جنگ یعنی ایجاد سد در برابر دشمن بود.
*ایسنا: مرحله دوم چگونه و از چه زمانی آغاز شد؟
- روحانی: مرحله دوم جنگ، از آخر مهرماه و با حملات چریكی آغاز شد. خدا شهید چمران را رحمت و آیتالله خامنهای را حفظ كند. هر سه عضو كمیسیون دفاع مجلس اول شورای اسلامی بودیم. این دو عزیز از اوایل جنگ به جبهه رفتند و گروههای چریكی را در اهواز سامان دادند كه شبها به دشمن حمله میكردند، چند تانك را منفجر میكردند، عدهای را می كشتند و عدهای دیگر را اسیر میكردند؛ حركت دوم این چنین شكل گرفت.
حركت سوم مربوط میشود به سال 1360؛ یعنی یك سال بعد از جنگ كه طراحی شد. برای شكستن حصر آبادان امام به ارتش و سپاه دستور دادند كه این حصر از بین برود و اولین طراحی برای این كار به نام عملیات ثامنالائمه به دلیل آنكه مصادف با میلاد امام رضا (ع) بود انجام شد. ارتش و سپاه با كمك هم حصر آبادان را شكستند، این اولین عملیات مهم و تهاجمی ما بود كه بسیار ارزشمند محسوب میشد، پس از آن عملیاتهای بعدی را سامان دادیم؛ مانند عملیات بستان در همان سال، عملیات فتحالمبین در فروردین سال آینده (1361) و در نهایت نیز فتح خرمشهر.
*ایسنا: در خردادماه سال 1361 (یعنی خرداد همان سال) پس از آزادسازی خرمشهر، چگونه جنگ ادامه پیدا كرد؟
- روحانی: این مرحله، مرحله چهارم جنگ بود، حال كه دشمن از بخش بزرگی از خاك ما كه حدود 14 هزار كیلومتر بود بیرون رفته و تقریبا دو هزار كیلومتر آن باقی مانده بود دو بحث وجود داشت؛ یكی اینكه حال كه عراق را بیرون راندیم جنگ را ادامه ندهیم، در این مورد اشكال در این بود كه اولا عراق در برخی نقاط هنوز در خاك ما بود، ثانیا دشمن در جایی مستقر بود كه مردم شهرهای مرزی نمیتوانستند بازگردند. درست است كه ما خرمشهر را آزاد كرده بودیم و تا مرز شلمچه پیش رفته بودیم اما عراق چند كیلومتر آن طرفتر بود و میتوانست با تانك یا خمپارههای 81 و 120 به خرمشهر حمله كند.
با توپ هم میتوانستند آبادان را بزنند و شرایط به گونهای بود كه اگر میایستادیم، عراق كشوری نبود كه تسلیم شود، اما بحث دیگر این بود كه پیشروی كنیم و به نقاط مطمئنتر دفاعی برسیم؛ یعنی دشمن را بیست تا سی كیلومتر از شهرهایمان دور كنیم تا نقاطی كه خمپاره و توپ آنها نرسد یا به یك نقاط دفاعی برسیم كه با نیروی كم بتوانیم دفاع كنیم. در كنار این دو بحث، بحث سومی هم وجود داشت مبنی بر اینكه عراق با چنین ارتش قویای، اگر منهدم نشود با سه ماه استراحت مجددا حمله خواهد كرد و همین موجب شد كه مرحلهی پنجم جنگ شروع شود.
*ایسنا: مرحله پنجم جنگ چگونه شكل گرفت و پیش رفت؟
- روحانی: این مرحله مرحله زمینگیركردن ماشینهای جنگی عراق و دوركردن دشمن از شهرهای اصلی و رسیدن به نقطه پدافندی مناسب بود كه بتوانیم با نیروی كمتر دفاع كنیم. این از اهداف اصلی ما بود كه ترسیم میشد كه البته با آن چه از نظر استراتژیك و به زبان گفته میشد كه « میجنگیم كه صدام را ساقط كنیم» تفاوت داشت. مرحله پنجم با عملیات رمضان در تیرماه 1361 آغاز شد و پس از آن به والفجر مقدماتی، والفجر یك و سایر عملیاتها رسیدیم كه چند سال طول كشید؛ البته مرحله دیگری هم در جنگ داریم كه مرحله ششم است. در آن مرحله جنگ شهرها شدت مییابد و از سلاحهای شیمیایی توسط عراق استفاده میشود. بعد از آن مرحله هفتم را به دنبال دارد كه آمریكاییها وارد جنگ میشوند و مساله جنگ نفتكشها پیش میآید. اینها مسائلی است كه ما در هشت سال جنگ تحمیلی داشتیم و به همین دلیل من موافق نیستم جنگ را به دو سال اول و شش سال دوم یا همان 6 + 2 تقسیم كنیم و بگوییم بعد از آن ارزشها تغییر كرد؛ البته نمیتوان منكر شد كه پس از فتح خرمشهر اختلاف نظرهایی كم و بیش به وجودآمد؛ هم در میان مردم و هم سیاسیون؛ اما در كلیت امر به دلیل این كه حضرت امام در نهایت موافق بودند جنگ ادامه پیدا كند تا به نقطهی روشنی برسیم، این اختلاف نظرها موثر نبود.
*ایسنا: در بحث قطعنامه عدهای این موضوع را مطرح میكنند كه چرا امام در آن زمان قطعنامه را پذیرفتند و فرمودند كه من جام زهر را نوشیدم؟
-روحانی: در سالهای قبل از قطعنامه یعنی سالهای 65 و 66 ما پیروزیهای پیاپی كسب كردیم مانند فاو، كربلای 5 و حلبچه. آن زمان رزمندگان و فرماندهان معتقد بودند ما هنوز به هدف مد نظرمان نرسیدهایم و میگفتند با یك یاحسین دیگر به نقطهی بهتری میرسیم. این حرفها به امام منتقل میشد. از سوی دیگر دولت و مجلس نیز همین نظر را داشتند. بالطبع امام با توجه به نظرات مسوولان سیاسی و نظامی نمیتوانستند بگویند جنگ را متوقف كنید؛ چرا كه در آن صورت همه میگفتند ما میتوانستیم به پیروزی بزرگ برسیم، اما امام مانع شدند و حتی ممكن بود بگویند اگر آن را ادامه میدادیم میتوانستیم ملت عراق را آزاد كنیم؛ اما امام در سال 67 زمانی كه دیدند فرماندهان نظامی و مسوولان سیاسی به ایشان نامهای نوشتند مبنی بر اینكه بودجه نداریم و با امكانات عراق به خصوص پس از به كار بردن سلاحهای شیمیایی توسط آنها نمیتوان جنگ را ادامه داد و تلفاتمان افزایش خواهد یافت، قطعنامه را پذیرفتند، به هر حال به دست آوردن امكانات هم نیاز به زمان داشت؛ یعنی باید جنگ را متوقف میكردیم تا پولی برای خرید تانك و هواپیما بدهیم و آنها نیز آن را تولید كنند و رزمندگان آموزش ببینند كه یك تا دو سال طول میكشید. در آن شرایط بود كه امام احساس كردند فضا به گونهای نیست كه بخواهیم جنگ را ادامه دهیم؛ البته ایشان حدود 40 نفر از مسوولان نظامی و سیاسی را انتخاب كردند و مورد مشورت قرار دادند و سپس پذیرش قطعنامه 598 در 27 تیرماه و در روز دوشنبه اعلام شد؛ البته جلسهی مسوولان و سران كشور در روز یكشنبه صبح در دفتر آیتالله خامنهای كه رییسجمهور بودند برگزار شد كه در آن عدهای از مسوولان نظامی، سیاسی، فرماندهان نظامی و نیز عدهای از مسوولان استانها حضور داشتند كه از صبح تا حدود 8 شب ادامه پیدا كرد و نظر هم این شد كه ما قطعنامه را بپذیریم.
* ایسنا:اعضای این جلسه چه كسانی بودند؟
- روحانی: آقایان آیتالله خامنهای، آیتالله هاشمی رفسنجانی، حجتالاسلام محتشمیپور، آیتالله موسوی اردبیلی، آقای مهندس موسوی، برخی وزرا، فرماندهان عالی ارتش و سپاه و ائمه جمعه بعضی از استانها حضور داشتند. من نیز در آن جلسه بودم و حاج احمدآقا نیز به ما ملحق شدند. جلسه تا شب ادامه پیدا كرد و همه نظرشان این بود كه جنگ پایان بپذیرد، البته نظرات مختلفی در این زمینه وجود داشت. یكی معتقد بود كشور دیگری واسطه شود، دیگری میگفت قطعنامه را بپذیریم و برخی دیگر معتقد بودند یكجانبه اعلام آتشبس كنیم. به هر حال در اصل نتیجه همه موافق بودند و در نهایت منتهی به این شد كه قطعنامه 598 را بپذیریم كه نیمهشب نامهی ایران برای سازمان ملل ارسال شد و رسما فردای آن روز یعنی دوشنبه ساعت 2 در اخبار اعلام شد؛ لذا من فكر میكنم كار امام بسیار منطقی بود.
*ایسنا: یعنی تصمیم امام برآمده از تصمیمات مسوولان سیاسی و نظامی بود؟
- روحانی: بله درست است.
*ایسنا: اما بعد از قطعنامه 598 هم جنگ ادامه پیدا كرد. آیا این به نوعی مظلومیت ایران را در جهان ثابت نمیكرد؟
- روحانی: بله، یكی از مسائلی كه برخی مطرح میكردند همین بود كه صدام حاضر به پایان جنگ است، چرا از ایران دست برنمیدارد و این تجربهای شد كه ما روز دوشنبه از طریق سازمان ملل و رسانههایمان رسما اعلام كردیم قطعنامه را پذیرفتیم اما عراق از فردای آن روز جنگ را تشدید كرد؛ در واقع این كشور حس كرده بود ما وقتی قطعنامه را پذیرفتیم معنایش این است كه ضعیف شدهایم و الان موقعیت خوبی است كه بتوانیم این كشور را مجددا اشغال كنیم، اهواز و خرمشهر را تصرف كنیم، حتی منافقین را فرستادند تا به تهران بیایند. در این تصور واهی برای همگان معلوم شد كه صدام دروغ میگوید و ملت ما همچنان قوی و پایدار است. در آن شرایط اگر عراق همان روز 27 تیر پایان جنگ را قبول میكرد آن حماسه خلق نمیشد اما عراق حماقت و به ما حمله كرد، ملت ما هم به پا خاست و پایان جنگ با حماسهای بزرگ و افتخارآفرین به نفع ما شكل گرفت.
* ایسنا: ضعف امكانات ما در پایان جنگ چه بود؟ لطفا به برخی خاطرات خود در این زمینه بپردازید؛ مثلا در زمینه فروش نفت یا خرید سلاح.
- روحانی: عراق در طول جنگ از دشمن سلاح دریافت میكرد و اصلا با هیچ تحریمی مواجه نبود. میراژهای F1 را عراق دریافت كرد؛ البته این كشور میراژ را در سال 62 از فرانسه خریداری كرده بود؛ اما تا خلبانان آموزش ببینند در سال 64 فعال شد یا با میگهای 25 كه 70 هزارپا پرواز میكردند و تهران را بمباران میكرد. بمبش را در كرج رها میكرد، اما آنقدر ارتفاع و سرعت داشت كه به تهران اصابت میكرد و بعد از كرج هم هواپیما دور میزد و جنگندههای ما هم نمیتوانستند با آنها مقابله كنند. ما هم فقط به تلافی میتوانستیم بغداد را بمباران كنیم و یا در بمباران شیمیایی نوعی مواد شیمیایی در اختیار عراقیها گذاشته بودند از سوی شركتهای اروپایی كه شیمیایی چندپایه محسوب میشد و حتی از ماسكهای بچههای ما عبور میكرد. در سال 66 در اهواز در بیمارستانها میدیدم كسانی كه در اثر بمباران شیمیایی از بین رفتهاند همه ماسك داشتند. ما دیدیم سلاحهای جدیدی در اختیار عراق گذاشتند، از سوی دیگر شرایط ما به گونهای بود كه میخواستیم نفت بفروشیم، باید صبر میكردیم تا كاروان نفتكشها درست میكردیم كه اطراف آنها ناوچه و در فضای بالای آن هواپیمای F14 قرار دهیم تا بتوانیم كاروان را عبور دهیم؛ در واقع كشتیهای نفتكش را از خارك اسكورت میكردیم تا به بندرعباس برسانیم و آنها را عبور دهیم. اگر F14 ها بالای سر كشتی و ناوچهها در اطراف آن نبودند، نمیتوانستیم به سلامت نفتمان را صادر كنیم.
*ایسنا: در واقع میتوان گفت ما در جنگ تنها بودیم؟
- روحانی: هیچ كس در دنیا چیزی به ما نمیداد، ما توپ پدافندی داشتیم كه ساخت سوییس بود و زمانی كه آن را برای تعمیر فرستاده بودیم سوییس آن را به ما پس نمیداد و میگفت زمان جنگ است و نمیتوانیم آن را پس دهیم و یا وقتی كه یك توپ ضدهوایی ساده مثل توپ 23 كه ساخت شوروی بود طبق قرارداد میگفتیم قطعههای این توپ را به ما بدهید، آنها میگفتند چون جنگ است نمیتوانیم. از سوی دیگر شوروی به عراق میگ مدرن و تانك 72 میداد و فرانسه نیز میراژ میداد و حتی سوپر استانداردها را نیز به عراق اجاره میدادند؛ كاری كه واقعا در دنیا بیسابقه بود. در عین حال 5 آواكس عربستان نیز در خلیج فارس پرواز میكرد كه رادارهای آن تا تبریز برد داشت. ماهوارهها هم بالای سر ما بودند و مدام ما را كنترل میكردند و به عراق خبر میدادند ایران چه كار میكند و نیروهایش كجا تجمع دارند؛ در واقع میخواهم بگویم ما در جنگ تنها بودیم و همه دنیا پشت عراق بودند. جنگ كه تمام شد ما اسیرهای سودانی، مصری، اردنی و ... را آزاد كردیم. صدام پس از جنگ به یمنیها مدال داد و یا در جنگ كویت، كشورهای عربی خلیج فارس اعلام كردند چقدر پول و امكانات در اختیار صدام گذاشتند برای جنگ با ایران. هواپیمای جنگنده عراقی به خلیج فارس میآمد و بمباران میكرد، به امارات میرفت بنزین و مدال میگرفت و به عراق برمیگشت.
زمانی با وزیر كشور عربستان صحبت میكردم. گفتم شما به عراق كمكهای زیادی كردید. او در پاسخ گفت «ببخشید كمك ما بیشتر از این حرفها بود كه شما میگویید»؛ لذا در آن شرایط كه همه پشت سر عراق بودند ما باید هزینه فایده میكردیم و در مجموع وحدت نظری وجود داشت در تیرماه سال 67 مبنی بر این كه مصلحت این است كه جنگ پایان یابد.
* ایسنا: چرا حضرت امام آن را جام زهر نامیدند؟
- روحانی: برای آن كه امام دوست داشت در این جنگ به نقطهای برسیم كه عراق هم از شر صدام راحت شود. در داستان دوجیل كه یك نفر به صدام تیراندازی كرده بود، صدام بسیاری از افراد آن طایفه را از بین برد و یا در حلبچه كه بر سر مردم خود بمب شیمیایی ریخت نشان میداد كه مردم عراق مظلوم واقع شدهاند و در این شرایط امام میخواست با فشار نظامی ما و حركت مردم عراق، صدام ساقط شود و از شر این خبیث آزاد شوند، اما نشد؛ بنابراین پذیرش قطعنامه برای امام آسان نبود، اما با ایستادگی و حماسهای كه مردم در مرداد همان سال آفریدند دل امام التیام پیدا كرد.
* ایسنا: ما با دست خالی میجنگیدیم. پس چطور شد توانستیم در عملیاتهای پیاپی پیروزیهای پیاپی را كسب كنیم؟
- روحانی: چند چیز باعث این پیروزیها شد. اولین آن ابتكار عمل بود؛ مثلا در عملیات خیبر و بدر كه در سال 62 و 63 اتفاق افتاد ما از جایی به نام هور عبور كردیم كه به ارتفاع دو متر آب و نیزار بود و اصلا كسی نمیتوانست تصور كند ما از این منطقه عبور كنیم و به نیروهای عراقی برسیم. جهاد سازندگی نیز پلهایی را به صورت شناور با فوم درست كرد. در عملیات خیبر 10 تا 12 كیلومتر پل شناور درست كرده بودیم كه ماشین از روی آن عبور میكرد. اینها ابتكار بود و یا این كه بر روی بلدوزرها طرحی اجرا كرده بودیم كه آن را كفشك مینامیدیم و میتوانست از منطقه باتلاقی عبور كند. در موارد دیگر موشكهایی درست كرده بودیم كه پدهایی را كه در هور بود میشكافت و آب را جاری میكرد. كارهای عظیمی را انجام دادیم؛ مثلا سیستمهای راداری ما را عراق با موشك ضدتشعشع منهدم میكرد. فرانسویها و روسها موشكهای ضدرادار داده بودند كه وقتی هواپیما در 50 ، 60 كیلومتری رادار قرار میگرفت، موشك را پرتاب میكرد، دور میزد و میرفت، این موضوع ما را مستاصل كرده بود. ما میخواستیم موشك ضدهوایی هاگ را فعال كنیم، تا میآمدیم آن را روشن كنیم آنها با این موشكها میزدند. ما برای عملیات فاو دهها جلسه گذاشتیم و ساعتها نشستیم و گفتوگو كردیم تا راهی پیدا كردیم. خدا شهید ستاری و شهید بابایی را رحمت كند. در عملیات فاو ابتكار خارقالعادهای انجام دادیم كه البته تا الان به صلاح نیست كه آن را بازگو كنیم. ما در فاو 75 فروند هواپیمای عراقی را سرنگون كردیم؛ كار بینظیری بود و دنیا متعجب شده بود، ما توانستیم حدود 16 تا 17 خلبان را اسیر كنیم. خود عراقیها به سقوط 63 فروند هواپیما اعتراف كردند؛ لذا میخواهم بگویم كارهای بزرگی توسط دانشگاهیان، سپاهیان، بسیجیان و ارتشیها انجام شد.
* ایسنا: دومین عامل پیروزی را در چه میدانید؟
- روحانی: فداكاری رزمندگان بسیج افتخارات بزرگی را برای ما در 8 سال جنگ آفرید. این همه فداكاری و عبورها از میدان مین كار معمولی نبود. اگر فداكاریهای آنها نبود، پیروزی امكان نداشت. رزمندگان ما میدانستند صددرصد شهید میشوند اما با افتخار میرفتند و حتی بین آنها نوعی مسابقه بود. نكته سوم نیز صدای واحدی بود كه در كشور وجود داشت، هم در جبهه و هم در پشت جبهه همه كمك میكردند و اگر این سه عامل نبود ما نمیتوانستیم در برابر یك دنیا بایستیم.
* ایسنا: با توجه به شرایط امروز كشور به نظر شما تاكید بر كدامیك از ارزشهای دفاع مقدس میتواند راهگشا باشد؟
- روحانی: به نظر من برادریای كه در دوران جنگ وجود داشت، آن موقع همه در كنار هم بودیم كه باید به این حس برگردیم. ما دو جناح سیاسی در كشور داریم و هر جناح فكر میكند دیگری خطاها و اشكالاتی دارد، اما نباید این مساله را بزرگ كنیم. اگر این جناح اشكالی دارد طرف مقابل نباید آن را بزرگنمایی كند یا بلافاصله جناح مقابل را تبدیل كنیم به دشمن بزرگی كه گویی ضد نظام و ضدانقلاب است یا طرف مقابل جنایتكار است، به نظر من این قضاوتها صحیح و دقیق نیست و به توصیه مقام رهبری در عید فطر كه تاكید كردند فضای تهمت و دشمنی باید از سوی هر دو طرف از بین برود، باید عمل كنیم. صداوسیما هم میتواند در این زمینه نقش موثری داشته باشد؛ البته من از زمانی كه مقام معظم رهبری این تاكیدات را فرمودند تا امروز تغییرات لازم را در صداوسیما ندیدم، اما امیدوارم رسانه ملی و دیگر رسانهها به دستور رهبری عمل كنند و نگذاریم فضای تهمت گسترش پیدا كند و اتهام و دشمنی افزایش یابد. اگر انتقادی وجود دارد میتوانیم با هم دوستانهتر صحبت كنیم و لحن پرخاش را تغییر دهیم؛ لذا به نظر من بازگشت فضای برادری و اتحاد و عمل بر اساس اصولی كه به نفع كشور و انقلاب است و وحدت مسوولان راهگشاست. زمان جنگ همه مسوولان در كنار هم بودند، اینكه امروز برخی نهادها را در یك قسمت و نهادهای دیگر در قسمت دیگری تقسیمبندی شوند، شایسته نیست. اگر مشكلاتی با هم و یا اختلاف نظری داریم باید با دوستی و برادری حل كنیم و به نقطه صمیمیت برسیم.
به نظر من جایگاه رهبری همیشه باید در كشور ما محفوظ بماند. همچنین اگر هم انتقادی به یكی از چهرهها داریم، جایگاهها باید حفظ شود. نباید همه پلها را خراب كنیم و چهرههای تاثیرگذار را زیر سوال ببریم. جایگاه رهبری از حضرت امام آغاز میشود؛ یعنی رهبری امروز ادامه رهبری امام است؛ البته امام به غیر از مساله رهبری حق بزرگی بر گردن ما دارد. ایشان بنیانگذار نظام هستند. به ما عزت، استقلال و آزادی دادند. جایگاه ایشان باید برای همیشه برای ما محترم باشد. عدهای فكر میكنند اگر به بیت امام توهین كنند ، دیگران دور میمانند و یا فكر میكنند اگر برخی چهرههای تاثیرگذار در این انقلاب را مورد توهین قرار دهند، چهرههای دیگر سالم میمانند؛ نباید اجازه دهیم فضایی ایجاد شود كه چهرههای تاثیرگذار و موثر انقلاب و دفاع مقدس بیجهت زیر سوال بروند. اگر حرمتشكنی شروع شد، پایانی ندارد و هیچ كس سالم نمیماند. كسی فكر نكند در چند قدم میتواند حرمتشكنی كند و دیگر فراتر نرود.
0 نظر ثبت شده:
ارسال یک نظر