علی شکوری راد:
دانشجویان پزشکی وقتی به سال پنجم تحصیل خود و اواخر دورۀ کارآموزی می رسند بیماری های مختلف را خوانده اند و کم کم آمادۀ ورود به دوران انترنی یا کارورزی می شوند. پنج سال درس خواندن سخت و سنگین سپری شده و حالا آنها با اشتیاق دوره ای را آغاز می کنند که طی آن می توانند مستقیماً و با پذیرش مسئولیت نسبی، بیمار را معاینه کرده وبراساس آنچه خوانده اند برایش تشخیص مطرح کنند.
آنچه در این دوره بسیار اتفاق می افتد تمایل این دانشجویان به مطرح کردن بیماریهایی است که تازه آنها را خوانده اند. این اتفاق بخصوص هنگامی که خودشان دچار درد یا عارضه ای می شوند بیشتر اتفاق می افتد. مثلاً اگر دلشان درد بگیرد فوراً به فکر آپاندیسیت می افتند. اگر سردردشان کمی طولانی شود به فکر سرطان مغز و اگر ضعف بینایی یا اندام پیدا کنند به فکر بیماری MS می افتند. این دانشجویان با نگرانی به استادشان مراجعه کرده و اظهار می دارند که فکر می کنند به یکی از این بیماریها دچار شده اند. اساتید حاذق هم که این عارضۀ سال پنجم را می شناسند به طنز به آنها می گویند این بیماری سالپنجیت است که آنها بدان مبتلا شده اند و به آنها می فهمانند که این یک توهم است و نباید نگران باشند.
"ایت" پسوند لاتین عفونت و التهاب است که با اضافه شدن به لفظ فارسی "سال پنج" نام این عارضه را، به طنز، شکل می دهد. طنز بیشتر زمانی بکار می آید که دانشجوی مزبور پسر باشد چرا که بیماری قرینه ای بنام سالپنژیت وجود دارد که به التهاب ضمائم رحم که مخصوص زنان است اطلاق می شود.
برادران سالها در داخل و خارج کشور در مورد انقلاب مخملی و چگونگی مواجهه با آن آموزش دیده اند و به تعبیری دوران کار آموزی خود را سپری کرده اند و اکنون باید اندوخته های خود را بکار اندازند. این آموخته ها وقتی بکار می آیند که کشور در معرض وقوع یک انقلاب مخملی باشد. آنها علائمی را آموخته اند که اگر با هم جمع شوند معنایش این است که انقلاب مخملی در حال وقوع است. تمایل شدید آنها برای بکار گیری آموخته ها نا خود آگاه هر چیز را بصورت یک علامت برای آنها جلوه می دهد. آنها باورشان می شود که انقلاب مخملی در حال وقوع است و آن را با استاد خویش در میان می گذارند اما در اینجا استاد بجای آنکه به آنها بفهماند این یک توهم است که به آن دچار شده اند، باور آنها را می پذیرد و پیشنهاد آنها را برای درمان بکار می بندد. اکنون آنها با اعتماد به نفس کاذب در مقابل حیرت منتقدین در صدد بر می آیند تا ثابت کنند آنچه ادعا کرده اند هرگز توهم نبوده است. لذا با اشتیاق فراوان بخش دیگری از آموخته ها را بکار می بندند تا با اعتراف گیری از بازداشت شدگان ثابت کنند که ادعای آنان درست بوده است.
این گونه است که کشور با توهم ابتلا به بیماری موهوم سالپنجیت یا انقلاب مخملی در حال تحمل درمانهای سخت توصیه شده توسط این برادران عجول و بی تجربه است. کسی هم باقی نمانده است که بتواند آنها را متوجه کند که دچار توهم هستند.
دانشجویان پزشکی وقتی به سال پنجم تحصیل خود و اواخر دورۀ کارآموزی می رسند بیماری های مختلف را خوانده اند و کم کم آمادۀ ورود به دوران انترنی یا کارورزی می شوند. پنج سال درس خواندن سخت و سنگین سپری شده و حالا آنها با اشتیاق دوره ای را آغاز می کنند که طی آن می توانند مستقیماً و با پذیرش مسئولیت نسبی، بیمار را معاینه کرده وبراساس آنچه خوانده اند برایش تشخیص مطرح کنند.
آنچه در این دوره بسیار اتفاق می افتد تمایل این دانشجویان به مطرح کردن بیماریهایی است که تازه آنها را خوانده اند. این اتفاق بخصوص هنگامی که خودشان دچار درد یا عارضه ای می شوند بیشتر اتفاق می افتد. مثلاً اگر دلشان درد بگیرد فوراً به فکر آپاندیسیت می افتند. اگر سردردشان کمی طولانی شود به فکر سرطان مغز و اگر ضعف بینایی یا اندام پیدا کنند به فکر بیماری MS می افتند. این دانشجویان با نگرانی به استادشان مراجعه کرده و اظهار می دارند که فکر می کنند به یکی از این بیماریها دچار شده اند. اساتید حاذق هم که این عارضۀ سال پنجم را می شناسند به طنز به آنها می گویند این بیماری سالپنجیت است که آنها بدان مبتلا شده اند و به آنها می فهمانند که این یک توهم است و نباید نگران باشند.
"ایت" پسوند لاتین عفونت و التهاب است که با اضافه شدن به لفظ فارسی "سال پنج" نام این عارضه را، به طنز، شکل می دهد. طنز بیشتر زمانی بکار می آید که دانشجوی مزبور پسر باشد چرا که بیماری قرینه ای بنام سالپنژیت وجود دارد که به التهاب ضمائم رحم که مخصوص زنان است اطلاق می شود.
برادران سالها در داخل و خارج کشور در مورد انقلاب مخملی و چگونگی مواجهه با آن آموزش دیده اند و به تعبیری دوران کار آموزی خود را سپری کرده اند و اکنون باید اندوخته های خود را بکار اندازند. این آموخته ها وقتی بکار می آیند که کشور در معرض وقوع یک انقلاب مخملی باشد. آنها علائمی را آموخته اند که اگر با هم جمع شوند معنایش این است که انقلاب مخملی در حال وقوع است. تمایل شدید آنها برای بکار گیری آموخته ها نا خود آگاه هر چیز را بصورت یک علامت برای آنها جلوه می دهد. آنها باورشان می شود که انقلاب مخملی در حال وقوع است و آن را با استاد خویش در میان می گذارند اما در اینجا استاد بجای آنکه به آنها بفهماند این یک توهم است که به آن دچار شده اند، باور آنها را می پذیرد و پیشنهاد آنها را برای درمان بکار می بندد. اکنون آنها با اعتماد به نفس کاذب در مقابل حیرت منتقدین در صدد بر می آیند تا ثابت کنند آنچه ادعا کرده اند هرگز توهم نبوده است. لذا با اشتیاق فراوان بخش دیگری از آموخته ها را بکار می بندند تا با اعتراف گیری از بازداشت شدگان ثابت کنند که ادعای آنان درست بوده است.
این گونه است که کشور با توهم ابتلا به بیماری موهوم سالپنجیت یا انقلاب مخملی در حال تحمل درمانهای سخت توصیه شده توسط این برادران عجول و بی تجربه است. کسی هم باقی نمانده است که بتواند آنها را متوجه کند که دچار توهم هستند.
0 نظر ثبت شده:
ارسال یک نظر